حسرت
حسرت
Part:2
کوک:دا یون
دا یون:نگو که میخای بهت وقت تتو بدم!!
کوک:زدی تو خال'خنده'
دا یون:کوک تو دیگه داری همجاتو تتو میکنی!یکم بفکر خودت باش!!
کوک:دا یون بدن خودمه دوست دارم
دا یون:آره ولی نه انقدر چاره داشته باشی صورتتم تتو میکنی!'خنده'
کوک:اوف نگران من نباش'خنده'
دا یون:اسکلی!من براچی نگرانت باشم؟!من فقط میگم زیاد نزن.ضرر داره برا پوست خوب نی زیاد!!!!
کوک:اوف باشه فاز نصیحت نگیر باز
دا یون:کوک اذیت نکن برو خونه
کوک:اوکی بای
دا یون:بای
"ویو دا یون"
امروز مشتری خیلی زیاد بود.
اون جونگکوک داره اعصابمو بهم میریزه! هرچقدر بهش میگم انقدر تتو نزن ضرر داره..کو گوش شنوا؟!
انگار دارم با دیوار صحبت میکنم.
خسته شدم چقدر لباسمم عوض کردم..وقت چیه؟!درسته یه خواب ملایم قشنگ!
'گوشیش زنگ میخوره'
البته بعد اینکه جواب زنگ رو بدم!
'ویو تماس'
کوک:الو سلاام
دا یون:کوک میشه بسکنی!
کوک:دا یون لطفا!!!
دا یون:کوک این تتو خیلی رنگیه و برات ضرر داره حرف گوش کن.
کوک:اه یبار نشد مثل آدم برام تتو بزنی!
دا یون:انقدر غر نزن!برو بخواب
کوک:هعب اوکی بای
دا یون:بای
"ویو کوک"
من عاشق دا یون شده بودم.
1سال میشد!!!!
عاشقش بودم ولی مخفی:)!
هیچکس خبر نداشت.
من معروف بودم،بهترین دامپزشک کره بودم؛همه خاطرخام بودن.
قرار گذاشتنم با دا یون بیشتر براش دردسر میشد!!!
ولی دوست نداشتم کسی باهاش رل بزنه:) اون مال منه!!
و دوست ندارم حسرتش تو دلم بمونه!....
'ویو سنا'
امروز قرار بود پشمک رو ببرم دامپزشکی. من رو دکتر اونجا کراش بودم!
البته اسمشخیلی هاته
^جئون جونگکوک^
اون مال منه امروز مال خودم میکنمش. بهش میگمروش کراشم.آره.
پشمک رو بغلکردم و بردم تو ماشین و به سمت دامپزشکی
^حیوانات بامزه^
حرکتکردم.
"ویو هایون"
دلم برای دا یون تنگ شده بود.
درسته ما باهم دیگه دوست صمیمی هستیم. خیلی دوستشدارم!
اون بهترین دوستمه:)
کسی که تو همه ی مشکلات پشتم بود. و منم همینطور!
امروز قرار بود تتو بزنم.
یه طرح خیلی کوچیکه
^پاندا روی درخت^
خیلی کیوت بود.امیدوارم سرش شلوغ نباشه!!!
Part:2
کوک:دا یون
دا یون:نگو که میخای بهت وقت تتو بدم!!
کوک:زدی تو خال'خنده'
دا یون:کوک تو دیگه داری همجاتو تتو میکنی!یکم بفکر خودت باش!!
کوک:دا یون بدن خودمه دوست دارم
دا یون:آره ولی نه انقدر چاره داشته باشی صورتتم تتو میکنی!'خنده'
کوک:اوف نگران من نباش'خنده'
دا یون:اسکلی!من براچی نگرانت باشم؟!من فقط میگم زیاد نزن.ضرر داره برا پوست خوب نی زیاد!!!!
کوک:اوف باشه فاز نصیحت نگیر باز
دا یون:کوک اذیت نکن برو خونه
کوک:اوکی بای
دا یون:بای
"ویو دا یون"
امروز مشتری خیلی زیاد بود.
اون جونگکوک داره اعصابمو بهم میریزه! هرچقدر بهش میگم انقدر تتو نزن ضرر داره..کو گوش شنوا؟!
انگار دارم با دیوار صحبت میکنم.
خسته شدم چقدر لباسمم عوض کردم..وقت چیه؟!درسته یه خواب ملایم قشنگ!
'گوشیش زنگ میخوره'
البته بعد اینکه جواب زنگ رو بدم!
'ویو تماس'
کوک:الو سلاام
دا یون:کوک میشه بسکنی!
کوک:دا یون لطفا!!!
دا یون:کوک این تتو خیلی رنگیه و برات ضرر داره حرف گوش کن.
کوک:اه یبار نشد مثل آدم برام تتو بزنی!
دا یون:انقدر غر نزن!برو بخواب
کوک:هعب اوکی بای
دا یون:بای
"ویو کوک"
من عاشق دا یون شده بودم.
1سال میشد!!!!
عاشقش بودم ولی مخفی:)!
هیچکس خبر نداشت.
من معروف بودم،بهترین دامپزشک کره بودم؛همه خاطرخام بودن.
قرار گذاشتنم با دا یون بیشتر براش دردسر میشد!!!
ولی دوست نداشتم کسی باهاش رل بزنه:) اون مال منه!!
و دوست ندارم حسرتش تو دلم بمونه!....
'ویو سنا'
امروز قرار بود پشمک رو ببرم دامپزشکی. من رو دکتر اونجا کراش بودم!
البته اسمشخیلی هاته
^جئون جونگکوک^
اون مال منه امروز مال خودم میکنمش. بهش میگمروش کراشم.آره.
پشمک رو بغلکردم و بردم تو ماشین و به سمت دامپزشکی
^حیوانات بامزه^
حرکتکردم.
"ویو هایون"
دلم برای دا یون تنگ شده بود.
درسته ما باهم دیگه دوست صمیمی هستیم. خیلی دوستشدارم!
اون بهترین دوستمه:)
کسی که تو همه ی مشکلات پشتم بود. و منم همینطور!
امروز قرار بود تتو بزنم.
یه طرح خیلی کوچیکه
^پاندا روی درخت^
خیلی کیوت بود.امیدوارم سرش شلوغ نباشه!!!
۶.۷k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.