حسرت
حسرت
Part:4
"ویو جونگ سو"
راستش من رو دا یون کراش داشتم.!
ولی خب الان رو رفیقش هایون کراشم!!!!!! آره من خیلی هولم خب که چی؟!تو هول نیستی چی بهت رسیده عزیزم؟
خب یجورایی مشتری ثابت دا یون هستم.
واسه همین امروز رفتم اونجا تا شماره ی هایون رو ازش بگیرم!
از ماشین پیاده شدم و نفس عمیق کشیدم و به داخل سالن حرکت کردم.
وقتی شلوغی سالن رو دیدم پشمام ریخت!!!! بابا ماشالا چقدر مشتری!!
یهو سرمو چرخوندم هایون رو دیدم.
کاش از خدا یچیز دیگه میخاستم!
دلم میخاست بچلونمش!
چیه؟!تو کسی که دوستش داری رو میبینی دوست نداری بچلونی؟!
خب این دیگه مشکل توعه عزیزم!
کوک:هعی اون دختره بود تو اتاقم
دا یون:خب
کوک:بهم گفت
'پرش زمانی به مطب دکتر'
"ویو سنا"
به اون دختره حس خوبی نداشتم!
دلم میخواست خفش کنم اه دختره ی ه*رزه عایش.
سنا:کوک'عشوه'
کوک:آقای جئون'جدی'
سنا:کوک من دوست دارم'عشوه'
کوک:ببخشید؟!اینجا دامپزشکیه!نه محل عشق!
سنا:چطور با اون دختره خوب بودی هان؟؟'داد'
کوک:داد نزن اینجا خونه بابات نیست که!برو بیرون خانم کیم سریع
سنا:بیرون نمیرم تا وقتی نگی که توعم دوستم داری'داد'
کوک:نگهبانن'داد'
نگهبان:بله جناب دکتر
کوک:لطفا خانم کیم رو از اینجا ببرید!
نگهبان:چشم آقای دکتر
سنا:ولم کنید خودم پا دارم اهه میگم ولم کنن
کوک:خدایا نجاتم بده اوف چه کسایی پیدا میشناا
'پایان پرش زمانی'
دا یون:پشمام'خنده'
هایون:عه جونگ سو اینجا چیکار میکنه'تعجب'
دا یون:وای نگو که اومده تتو بزنه؟'پوکر'
هایون:من نمیدونم که!
جونگ سو:سلاممم
دا یون:وقت تتو ندارم متاسفانه!
جونگ سو:بابا برای تتو نیومدم که
دا یون:خدایاا شکرتتت
کوک:'خنده'کیوت
دا یون:کیوت خودتی
کوک:اوکی'خنده'
هایون:خب برای چی اومده بودی؟!
جونگ سو:برای خودت
هایون:چی؟؟'تعجب'
جونگ سو:خب میدونی چیه؟!من دوست دارم.
کوک:واوو عالی پرفکتت عروسیتون کیه؟!
دا یون:تو یه لحظه خفه شو
جونگ سو:الان میخوای من و بکشی؟! چرا اینجوری نگام میکنی؟!
دا یون داری ترسناک میشیاا!!
دا یون:وایسا بینم الان همین سوزن تتو رو میکنم تو کونتتت
جونگ سو:عررر کمکککک
Part:4
"ویو جونگ سو"
راستش من رو دا یون کراش داشتم.!
ولی خب الان رو رفیقش هایون کراشم!!!!!! آره من خیلی هولم خب که چی؟!تو هول نیستی چی بهت رسیده عزیزم؟
خب یجورایی مشتری ثابت دا یون هستم.
واسه همین امروز رفتم اونجا تا شماره ی هایون رو ازش بگیرم!
از ماشین پیاده شدم و نفس عمیق کشیدم و به داخل سالن حرکت کردم.
وقتی شلوغی سالن رو دیدم پشمام ریخت!!!! بابا ماشالا چقدر مشتری!!
یهو سرمو چرخوندم هایون رو دیدم.
کاش از خدا یچیز دیگه میخاستم!
دلم میخاست بچلونمش!
چیه؟!تو کسی که دوستش داری رو میبینی دوست نداری بچلونی؟!
خب این دیگه مشکل توعه عزیزم!
کوک:هعی اون دختره بود تو اتاقم
دا یون:خب
کوک:بهم گفت
'پرش زمانی به مطب دکتر'
"ویو سنا"
به اون دختره حس خوبی نداشتم!
دلم میخواست خفش کنم اه دختره ی ه*رزه عایش.
سنا:کوک'عشوه'
کوک:آقای جئون'جدی'
سنا:کوک من دوست دارم'عشوه'
کوک:ببخشید؟!اینجا دامپزشکیه!نه محل عشق!
سنا:چطور با اون دختره خوب بودی هان؟؟'داد'
کوک:داد نزن اینجا خونه بابات نیست که!برو بیرون خانم کیم سریع
سنا:بیرون نمیرم تا وقتی نگی که توعم دوستم داری'داد'
کوک:نگهبانن'داد'
نگهبان:بله جناب دکتر
کوک:لطفا خانم کیم رو از اینجا ببرید!
نگهبان:چشم آقای دکتر
سنا:ولم کنید خودم پا دارم اهه میگم ولم کنن
کوک:خدایا نجاتم بده اوف چه کسایی پیدا میشناا
'پایان پرش زمانی'
دا یون:پشمام'خنده'
هایون:عه جونگ سو اینجا چیکار میکنه'تعجب'
دا یون:وای نگو که اومده تتو بزنه؟'پوکر'
هایون:من نمیدونم که!
جونگ سو:سلاممم
دا یون:وقت تتو ندارم متاسفانه!
جونگ سو:بابا برای تتو نیومدم که
دا یون:خدایاا شکرتتت
کوک:'خنده'کیوت
دا یون:کیوت خودتی
کوک:اوکی'خنده'
هایون:خب برای چی اومده بودی؟!
جونگ سو:برای خودت
هایون:چی؟؟'تعجب'
جونگ سو:خب میدونی چیه؟!من دوست دارم.
کوک:واوو عالی پرفکتت عروسیتون کیه؟!
دا یون:تو یه لحظه خفه شو
جونگ سو:الان میخوای من و بکشی؟! چرا اینجوری نگام میکنی؟!
دا یون داری ترسناک میشیاا!!
دا یون:وایسا بینم الان همین سوزن تتو رو میکنم تو کونتتت
جونگ سو:عررر کمکککک
۶.۶k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.