رمان رویای من
فصل دوم
پارت ۵۱
ارسلان: موهای فرش و ناز کردم قربونت برم من
دیانا: خودمو بیشتر تو بغلش جا کردم
ارسلان: روی پیشونیش و ناز میکردم که
خوابش برد منم در هین همون کار خوابم برد
.... فردا صبح .....
ارسلان:از خواب بیدار شدم دیدم دیانا خوابه یه نگاهی به ساعت کردم ساعت ۱ ظهر بود یهو دیانا گفت
دیانا:ارسلان( مدل خودش)
ارسلان: داشت غل میخورد و از اون ور تخت میوفتاد که دستمو گذاشتم روی چوپ تخت دیانا رو آوردم تو بغل خودم برگشت سمتم
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.