عشق آخر

ای عشق فرصت بده ! از سینه آهی بر کشم
در گرفت دل از غم ات تصویر ماهی بر کشم

از خاطرات خشک تو گر نمی روید گلی
مهلت بده ! تا از آن من خود گیاهی بر کشم

منکر عشقم درین دنیای تو صد حیف حیف
روزگار داند ، اگر از سینه ماهی بر کشم

ای خدا من عاشقی ، پر بارم اما چه سود
عشق را سوی تو ، سوی خود کاهی بر کشم

نیست ممکن قرب وصلش این دل دیوانه را
گر گوید از سوز دل ، من چهاراهی بر کشم

محمد خوش بین
دیدگاه ها (۲)

از عاشقی دست کشیدم

حس آخر

عشق جان من

عشق آخر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط