از عاشقی دست کشیدم
سردرگمی سوال قشنگی است بعد تو
تا مرگ احتمال قشنگی است بعد تو
قبول می کنم بهار عوض نمی کند مرا
اجازه میدهم غبار عوض نمی کند مرا
اشکم به نردبان توسل نمی رسد
آهنگ قلب من به تعادل نمی رسد
افتاده آتشی به تمام وجود من
هی ذره ذره دود شده همه وجود من
سردم ؟ مرا آتش بز آتشفشان من
گرمم؟ مرا خاموش کن ، آتش نشان من
گل من چشم مدهوشـت گلوله است
همان لب های خاموشت گلوله است
من باشم و بدست غم بود بسی تفنگها
از جنس مردن است این توقف و درنگها
اینبار دچار قصه ی مبهم ات نمی شوم
دیگر اسیر گفته ی این عشق ات نمی شوم
ازبس که از فراق عشقت بیگار کشیدم
بر نیمکت غم نشستم و سیگار کشیدم
معشوقه ی خود به حالت مست کشیدم
نقاش شدم و از عاشقی دست کشیدم
گفتند: چرا از عاشقی دست کشیدی ؟
از عشق دوجاده روبه بن بست کشیدم
محمد خوش بین
تا مرگ احتمال قشنگی است بعد تو
قبول می کنم بهار عوض نمی کند مرا
اجازه میدهم غبار عوض نمی کند مرا
اشکم به نردبان توسل نمی رسد
آهنگ قلب من به تعادل نمی رسد
افتاده آتشی به تمام وجود من
هی ذره ذره دود شده همه وجود من
سردم ؟ مرا آتش بز آتشفشان من
گرمم؟ مرا خاموش کن ، آتش نشان من
گل من چشم مدهوشـت گلوله است
همان لب های خاموشت گلوله است
من باشم و بدست غم بود بسی تفنگها
از جنس مردن است این توقف و درنگها
اینبار دچار قصه ی مبهم ات نمی شوم
دیگر اسیر گفته ی این عشق ات نمی شوم
ازبس که از فراق عشقت بیگار کشیدم
بر نیمکت غم نشستم و سیگار کشیدم
معشوقه ی خود به حالت مست کشیدم
نقاش شدم و از عاشقی دست کشیدم
گفتند: چرا از عاشقی دست کشیدی ؟
از عشق دوجاده روبه بن بست کشیدم
محمد خوش بین
۷.۰k
۳۱ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.