عاشقانه های شبنم
بگو که نغمه ی من را همه کتاب کنند
مرا خدای گرفتار غم خطاب کنند
بگو به ساعت تلخ زمان بی وجدان
تمام غصه ی ننوشته را حساب کنند
و کاش تک تک ثانیه های این دوران
تو را به من بدهند و کمی ثواب کنند
دوباره شب نرسد با قطار غصه و درد
خیال کوچه ی شعر مرا عذاب کنند
بگو به حالت شعرم که سخت آشوبم
به سمت غم نروند آنگه اعتصاب کنند
سپاه غم نفرستند و دست بردارند
که خانه ی گل و خشت مرا خراب کنند
مرا خدای گرفتار غم خطاب کنند
بگو به ساعت تلخ زمان بی وجدان
تمام غصه ی ننوشته را حساب کنند
و کاش تک تک ثانیه های این دوران
تو را به من بدهند و کمی ثواب کنند
دوباره شب نرسد با قطار غصه و درد
خیال کوچه ی شعر مرا عذاب کنند
بگو به حالت شعرم که سخت آشوبم
به سمت غم نروند آنگه اعتصاب کنند
سپاه غم نفرستند و دست بردارند
که خانه ی گل و خشت مرا خراب کنند
۸۳۱
۳۰ آبان ۱۴۰۳