ددی خشن
ددی خشن
پارت: 1
یامسوک ویو
سلام گایز اسم من یامسوکه ۱۸ سالمه و به اجبار زن بزرگترین مافیای جهان شدم!
همیشه دلم میخواست یه ازدواج با عشق داشته باشم نه ازدواجی که بدون عشق باشه و هر اشتباهی کع ازم سر زد کتکم بزنه
از مردم شنیده بودم که میگن جئون خشنه اما نع در این حد
کوک: دختره اینقدر تو فکری که صدای منم نمیشنوی کری مگه پاشو برو کارای خونه رو انجام بده
یامسوک: اما مگه اینجا خدمتکار نداره (اروم)
کوک: نشنیدم بگی چشم!
یامسوک: چ چشم
یامسوک ویو
معلوم نبود من زنشم یا خدمتکار خونش که باهام اینجوری رفتار میکنه درسته ما همو دوست نداریم اما هرطوری هست من زنشم نه خدمتکار خونش
با بغض رفتم کارای خونه رو انجام دادم پچ پچای خدمتکار به شدت داشت اذیتم میکرد ینی الان دارن بهم دیگه میگن جئون حتی زنشم براش اهمیت نداره
با اشکایی که رو صورتم میریخت جلومو تار میدیدم رفتم تو حیاط عمارت و روی تابی که تو حیاط بود نشستم و اونجا گریه کردم.
شرایط
لایک: ۳٠
یونگی: ببینید از خوابم گذشتم اومدم اینجا یه لایک کن خیالم راحت شه
پارت: 1
یامسوک ویو
سلام گایز اسم من یامسوکه ۱۸ سالمه و به اجبار زن بزرگترین مافیای جهان شدم!
همیشه دلم میخواست یه ازدواج با عشق داشته باشم نه ازدواجی که بدون عشق باشه و هر اشتباهی کع ازم سر زد کتکم بزنه
از مردم شنیده بودم که میگن جئون خشنه اما نع در این حد
کوک: دختره اینقدر تو فکری که صدای منم نمیشنوی کری مگه پاشو برو کارای خونه رو انجام بده
یامسوک: اما مگه اینجا خدمتکار نداره (اروم)
کوک: نشنیدم بگی چشم!
یامسوک: چ چشم
یامسوک ویو
معلوم نبود من زنشم یا خدمتکار خونش که باهام اینجوری رفتار میکنه درسته ما همو دوست نداریم اما هرطوری هست من زنشم نه خدمتکار خونش
با بغض رفتم کارای خونه رو انجام دادم پچ پچای خدمتکار به شدت داشت اذیتم میکرد ینی الان دارن بهم دیگه میگن جئون حتی زنشم براش اهمیت نداره
با اشکایی که رو صورتم میریخت جلومو تار میدیدم رفتم تو حیاط عمارت و روی تابی که تو حیاط بود نشستم و اونجا گریه کردم.
شرایط
لایک: ۳٠
یونگی: ببینید از خوابم گذشتم اومدم اینجا یه لایک کن خیالم راحت شه
۹.۳k
۰۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.