گاهی یک دیدار دوباره

گاهی یک دیدار دوباره،
یک مواجهه با خالق زخم ها
یک دل سیر نگاه کردن به تمام زیبایی های دنیا که در دکمه پیراهن کسی خلاصه شده یک بوسه طولانی برای وداع
چند جمله کوتاه ساده
شنیدن آن صدای روشن گرم
دوباره دیدن چین های کنار چشمش وقتی از ته دل میخندانیش
بوسیدن کف دستش مثل آن روزهای دور
و حس هراسناک نلرزیدن دلت لااقل به اندازه روزهای دور علاج عذاب طولانی فراق است...

در انتهای یک ملاقات دردناک است که
می فهمی برای دل برداشتن گاهی هم دوباره دیدن کسی که غارتت کرد درمان زجرآور اما موثری است ...
دیدگاه ها (۷)

از یاد نبر که انتهای هر شوق، زوال و ناکامیست...هر چیز که شو...

آغوشهای منجمد ما را با آتشی که نمی‌شناسیم آتش بزنید.ما را بی...

وقتی مدت زیادی را تنها سر کنی به اختیار یا به جبر شرایط ک...

دردهای جسمی فقط تنت را نمی کاهند نه. از تو برج زهرمار می ساز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط