شب که میشدنگا میکردم به آسمون صورتش میشد پس زمینه ی

شب که میشد..نگا میکردم به آسمون... صورتش میشد پس زمینه ی احساسات شبانه‌ام.. فکر میکردم فکر میکردم ..بازم فکر میکردم..
صدای خنده هاش که میپیچید تو گوشم ها، دنیام دوباره شروع میشد..^^
بزار از فعل گذشته استفاده نکنم چون هنوزم همینجوره..(؛
خلاصه که آره دلبرِ‌ ... آره دورت بگردم..
#شدی‌روح‌‌و‌تن‌و‌جونم..شدی..¡🔗♥
#خاصترین
دیدگاه ها (۳)

گفت: جدیدا کم جمله میگی میچسبونی به در و دیوار این خـ ـراب ش...

‹‹ کاش دورانمآن کمی عقب تر بود ..مثلا یک قرن !من چادرِ گُلدا...

••ای کاش ماهی کوچیکی بودم‍ در آبـیِ رَگ‌های دستِا...

#خاص

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط