فیک تهیونگ
فیک تهیونگ
پارت 2
+باشه برو
_ بوسس مامانی
+برو برو خودافظ
_جیغغغغغغغغغغ
×ا.تتتتت(داد)
_چتهههه(داد)
×جلو درخت نرو که جیغ بزنی بدبخت
_باش
×بیا بریم بستنی بگیریم
_خاک تو سر کودک(پوکر*)
×من رفتم بگیرم
_اوکی منتظرم
*ویو تهیونگ*
امروز من باید برم توی خیابون..(هرچی میخواین تصور کنید)مواد جابه جا کنم از صبحه اینجا الافم کلی هم ماشین اوردن و خیلی مشکوکه
*ویو ا.ت*
داشتم با یونا اسکیت بازی میکردم و بستنی میخوردم
بگی نگی نزدیک بود من بستنی هارو حساب کنم
اما اون حساب کرد گیلیلیلیلیلیلی
*ویو تهیونگ*
من مواد رو فروختم و متوجه ی یه دختر شدم که داشت منو میدید عی بابا حتما بازی میکنه نی نی کوچولو(کوک هکره گایز)
*مکالمه*
جونگکوک:سلامم داشش چطوری؟
تهیونگ:سلام من خوبم تو خوبی؟
جونگکوک:ارع خوبم چیشدع بالاخره از ما یادی کردی؟
تهیونگ: حالا بحث اینا نیس ی کار
فوری دارم
جونگکوک:جونم بگو
تهیونگ:مواد هارو جابه جا کردم برو به دوربینای این محل وسل شو ببین کسی چیزی دیده ما راحت بیاییم سئول
جونگکوک: اره میزنم اما نگو ک خودتو تو دردسر انداختی؟
تهیونگ: نه،ولی محض عتیاد
جونگکوک: باشه مشخصات کوچه دو بفرس چند ثانیه دیگه بهت موقعیت زنده برات میفرستم
تهیونگ: اوک بای
جونگکوک: بای
*ویو راوی(من)*
تهیونگ برای جونگکوک پیام داد و جونگکوک براش موقعیت تمام دوربینای اون جارو فرستاد و تهیونگ هم میخواست مطمئن بشه ک چیزی تو کوچه مشکوک نیس
*ویو ا.ت*
من و یونا اسکیت بازی مون رو تموم کردیم و از پارک راه افتادیم سمت خونه و رسیدیم خونه و و اخرین بار خیلی با دقت به اون ماشینا نگاه کردم
*ویو تهیونگ*
داشتم دوربینارو چک میکردم که.......
لایک.؟
کامنت.؟
حمایت.؟
نویسنده: https://wisgoon.com/jeon.mari.17
سلام من نویسنده ی جدید هستم و امیدوارم که این فیک جدید رو با خوبی ب پایان برسونیم
درخواستی داشتین یا سناریو درخواستی داشتین ی سر به پیجم بزنید
ممنون_:/>>
پارت 2
+باشه برو
_ بوسس مامانی
+برو برو خودافظ
_جیغغغغغغغغغغ
×ا.تتتتت(داد)
_چتهههه(داد)
×جلو درخت نرو که جیغ بزنی بدبخت
_باش
×بیا بریم بستنی بگیریم
_خاک تو سر کودک(پوکر*)
×من رفتم بگیرم
_اوکی منتظرم
*ویو تهیونگ*
امروز من باید برم توی خیابون..(هرچی میخواین تصور کنید)مواد جابه جا کنم از صبحه اینجا الافم کلی هم ماشین اوردن و خیلی مشکوکه
*ویو ا.ت*
داشتم با یونا اسکیت بازی میکردم و بستنی میخوردم
بگی نگی نزدیک بود من بستنی هارو حساب کنم
اما اون حساب کرد گیلیلیلیلیلیلی
*ویو تهیونگ*
من مواد رو فروختم و متوجه ی یه دختر شدم که داشت منو میدید عی بابا حتما بازی میکنه نی نی کوچولو(کوک هکره گایز)
*مکالمه*
جونگکوک:سلامم داشش چطوری؟
تهیونگ:سلام من خوبم تو خوبی؟
جونگکوک:ارع خوبم چیشدع بالاخره از ما یادی کردی؟
تهیونگ: حالا بحث اینا نیس ی کار
فوری دارم
جونگکوک:جونم بگو
تهیونگ:مواد هارو جابه جا کردم برو به دوربینای این محل وسل شو ببین کسی چیزی دیده ما راحت بیاییم سئول
جونگکوک: اره میزنم اما نگو ک خودتو تو دردسر انداختی؟
تهیونگ: نه،ولی محض عتیاد
جونگکوک: باشه مشخصات کوچه دو بفرس چند ثانیه دیگه بهت موقعیت زنده برات میفرستم
تهیونگ: اوک بای
جونگکوک: بای
*ویو راوی(من)*
تهیونگ برای جونگکوک پیام داد و جونگکوک براش موقعیت تمام دوربینای اون جارو فرستاد و تهیونگ هم میخواست مطمئن بشه ک چیزی تو کوچه مشکوک نیس
*ویو ا.ت*
من و یونا اسکیت بازی مون رو تموم کردیم و از پارک راه افتادیم سمت خونه و رسیدیم خونه و و اخرین بار خیلی با دقت به اون ماشینا نگاه کردم
*ویو تهیونگ*
داشتم دوربینارو چک میکردم که.......
لایک.؟
کامنت.؟
حمایت.؟
نویسنده: https://wisgoon.com/jeon.mari.17
سلام من نویسنده ی جدید هستم و امیدوارم که این فیک جدید رو با خوبی ب پایان برسونیم
درخواستی داشتین یا سناریو درخواستی داشتین ی سر به پیجم بزنید
ممنون_:/>>
۸.۱k
۲۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.