رمان دورترین نزدیک
#پارت_۱۸۷
والا دِرت اولدون بانا
Valla dert oldun bana
بخدا درد شدی برام
♫
کوربان اولدوروم بِن سانا
Kurban olurum ben sana
من فدای تو میشم
♫
روحوم دا کال یانیمدا
Ruhumda kal yanımda
روحم خستس بمون پیشم
♫
سویوروم سنی انلا
Seviyorum seni anla
بخدا من خیلی دوست دارم
♫
یاردیمِت یاربی
Yardım et yarabbi
خدایا خودت کمک کن
♫
اولدوم بن دلی گیبی
Oldum ben deli gibi
شدم مثه یه دیوونه
♫
سویورسون توت الیمی
Seviyorsan tut elimi
توهم منو دوست داشته باش دستمو بگیر
♫
لیلایم بن سانا
Leylayım ben sana
من لیلای تو هستم
تموم که شد میکرفونو دادم دست کسی که اونجا وایساده بود و با صدای دست زدن جمعیت روبرو شدم بعضیاشونم یه جوری نگام میکردن فداسر خودمو سامی رفتم پیش بچه ها
فاطینا: وای تتر عالی بود حالا ترجمش کن برامون من یوخت نفمیدم هیچی فقط صدات قشنگ بود اهنگه م خوب بود حالمون جا اومد
_ مرسی عزیزم
بخدا درد شدی برام
من فدای تو میشم
روحم خستس بمون پیشم
بخدا خیلی دوست دارم
خدایا خودت کمک کن
شدم مث دیوونه ها
توهم منو دوست داشته باش دستمو بگیر
من لیلای تو هستم
سامی: ساچ عه واو! فیلم هندیش کنید ورژن ترکی!
ملیسا:انصافا گشنگ خوندیش
نگام به ماهور خورد که فقط نگام میکرد
یهویی کنار لبمو بوسید اما قصد عقب اومدن نداشت دستشو حلقه کرد دورم و عطرمو نفس میکشید با لبخند به چشم چرخوندم بچه هام میخندیدن
_ماهور!
اومد عقب با عشق نگام کرد میخواست چیزی بگه که متوجه حضور چن نفر شدیم اوه همون خاله ش که ما بهش گفته بودیم نامزدیمم بود! احوالپرسی کردنو به سامی تبریک میگفتن خاله ش چشم خورد به من : ان شاءالله عروسی تو و ماهور دخترم
یه زن دیگه کنارش وایساده بود و مادر ملیس
با تعجب بهش نگا کردن
خانومی ک نمیشناختمش: چی میگی مینا؟
خاله ماهور:خب ماهورو ترانه نامزدن دیگه!
شرمنده به ماهور نگا کردم بیا ترانه اخرش گندش دراومد
ماندانا خانوم: مینا این چرتو پرتا رو کی گفته بهت
همون خانومه به ماهور نگا کرد: جریان چیه؟
+عمه اسمشو هرچی میخواید بذارید ترانه عشق زندگیمه
بالبخند زیر چشمی نگاش کردم آدم الان نباید برای این پسر دلش ضعف بره؟!
ماندانا خانوم میخواست باز حرف بزنه که خاله ماهور مینا خانوم هردوشونو بزور برد
سامی نفس راحتی کشید: اخ از دست این خانوما راحت شدیم
یعنی انقد ما به هم نمیخوریم همه اینجوری جا میخورن!
حرفمو بلند به زبون اوردم که صدای ملیس در اومد: اینا هدفشون یه چیز دیگس بیخیال اصلا جز تو کسی به ماهور نمیاد خیلی از هر نظر به هم میاید کنار همدیگه خیلی قشنگین
شونه بالا انداختم هر مراسم خانوادگی باشه باید یکی این وسط ب من گیر بده هووف تازه داشت یادمون میرفت که صدای دختری ب گوشمون خورد: وای بچه ها اینجایین
با سامی روبوسی کرد و تمام رژشو مالید ب سامی! ...
#دورترین_نزدیک
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید #خاص #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #جذاب #شیک #هنری #زیبا
والا دِرت اولدون بانا
Valla dert oldun bana
بخدا درد شدی برام
♫
کوربان اولدوروم بِن سانا
Kurban olurum ben sana
من فدای تو میشم
♫
روحوم دا کال یانیمدا
Ruhumda kal yanımda
روحم خستس بمون پیشم
♫
سویوروم سنی انلا
Seviyorum seni anla
بخدا من خیلی دوست دارم
♫
یاردیمِت یاربی
Yardım et yarabbi
خدایا خودت کمک کن
♫
اولدوم بن دلی گیبی
Oldum ben deli gibi
شدم مثه یه دیوونه
♫
سویورسون توت الیمی
Seviyorsan tut elimi
توهم منو دوست داشته باش دستمو بگیر
♫
لیلایم بن سانا
Leylayım ben sana
من لیلای تو هستم
تموم که شد میکرفونو دادم دست کسی که اونجا وایساده بود و با صدای دست زدن جمعیت روبرو شدم بعضیاشونم یه جوری نگام میکردن فداسر خودمو سامی رفتم پیش بچه ها
فاطینا: وای تتر عالی بود حالا ترجمش کن برامون من یوخت نفمیدم هیچی فقط صدات قشنگ بود اهنگه م خوب بود حالمون جا اومد
_ مرسی عزیزم
بخدا درد شدی برام
من فدای تو میشم
روحم خستس بمون پیشم
بخدا خیلی دوست دارم
خدایا خودت کمک کن
شدم مث دیوونه ها
توهم منو دوست داشته باش دستمو بگیر
من لیلای تو هستم
سامی: ساچ عه واو! فیلم هندیش کنید ورژن ترکی!
ملیسا:انصافا گشنگ خوندیش
نگام به ماهور خورد که فقط نگام میکرد
یهویی کنار لبمو بوسید اما قصد عقب اومدن نداشت دستشو حلقه کرد دورم و عطرمو نفس میکشید با لبخند به چشم چرخوندم بچه هام میخندیدن
_ماهور!
اومد عقب با عشق نگام کرد میخواست چیزی بگه که متوجه حضور چن نفر شدیم اوه همون خاله ش که ما بهش گفته بودیم نامزدیمم بود! احوالپرسی کردنو به سامی تبریک میگفتن خاله ش چشم خورد به من : ان شاءالله عروسی تو و ماهور دخترم
یه زن دیگه کنارش وایساده بود و مادر ملیس
با تعجب بهش نگا کردن
خانومی ک نمیشناختمش: چی میگی مینا؟
خاله ماهور:خب ماهورو ترانه نامزدن دیگه!
شرمنده به ماهور نگا کردم بیا ترانه اخرش گندش دراومد
ماندانا خانوم: مینا این چرتو پرتا رو کی گفته بهت
همون خانومه به ماهور نگا کرد: جریان چیه؟
+عمه اسمشو هرچی میخواید بذارید ترانه عشق زندگیمه
بالبخند زیر چشمی نگاش کردم آدم الان نباید برای این پسر دلش ضعف بره؟!
ماندانا خانوم میخواست باز حرف بزنه که خاله ماهور مینا خانوم هردوشونو بزور برد
سامی نفس راحتی کشید: اخ از دست این خانوما راحت شدیم
یعنی انقد ما به هم نمیخوریم همه اینجوری جا میخورن!
حرفمو بلند به زبون اوردم که صدای ملیس در اومد: اینا هدفشون یه چیز دیگس بیخیال اصلا جز تو کسی به ماهور نمیاد خیلی از هر نظر به هم میاید کنار همدیگه خیلی قشنگین
شونه بالا انداختم هر مراسم خانوادگی باشه باید یکی این وسط ب من گیر بده هووف تازه داشت یادمون میرفت که صدای دختری ب گوشمون خورد: وای بچه ها اینجایین
با سامی روبوسی کرد و تمام رژشو مالید ب سامی! ...
#دورترین_نزدیک
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید #خاص #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #جذاب #شیک #هنری #زیبا
۳۱.۹k
۰۶ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.