Monarchy part : 59
_از دید الیزا_
امروز همان روز است امروز روزی است که با تهیونگ ازدواج خواهم کرد با تابش خورشید از پنجره بیدار شدم احساس میکنم اعصابم بهم میریزد هیچ کس این روز را برای من خراب نخواهد کرد تهیونگ مطمئن شد که هر کسی که با این اتحادیه مخالفت کند در مراسم حضور نخواهد داشت پاهایم را روی کنار تخت تاب می دهم آخرین نگاهی به اتاق خدمتکارم میاندازم تهیونگ سعی کرد از من بخواهد در اتاق ملکه که مجاور اتاقش است بمانم اما من نپذیرفتم میخواستم برای آخرین بار اینجا بمانم
آگنزیا و اگنولا ناگهان وارد اتاق من شدند آگنزیا میگوید: @ ما اینجا هستیم تا به شما کمک کنیم آماده شوید
به آنها لبخند می زنم از روی تخت بلند میشوم و به سمت دستشویی می روم تا صورتم را بشورم وقتی کارم تمام شد مرا تشویق می کنند که جلوی آینه بنشینم موهایم را بالا میکشند تا ببینند کدام مدل به من می آید
آگنزیا موهایم را در یک موی نا مرتب بالا میکشد تا ایده ای به من بدهد
آگنولا در حالی که موهایم را روی شانه هایم انداخته است می گوید: ^ نه این مدل مناسب است
آگنزیا مخالف است و آنها شروع به نزاع میکنند چشمانم را روی آنها می چرخانم
+ عروس میتونه حرفی بزنه؟!
با صدای بلند مداخله میکنم آنها می ایستند و به من نگاه میکنند "البته!" يك صدا میگویند بین خود زمزمه میکنند به انعکاس خودم در آینه نگاه می کنم
چند تکه مو را بالا میکشم اما بقیه را پایین می گذارم + در مورد این چطور؟ می پرسم
^ اوه زیبا فریاد میزنند
اگنولا به سمت یک سینه کوچک روی تخت من میرود آن را باز میکند و به آرامی چیزی را از جعبه بیرون می آورد تاج است هنگامی که خورشید به آن می تابد به شدت میدرخشد طلایی است که با مروارید و 3 نگین بزرگ تزئین شده است زیباست
^ اعلیحضرت خواستند که آن را بپوشی همه ملکه ها در روز عروسی شان آن را پوشیده اند
آگنولا می گوید
لبخند میزنم و سر تکان میدهم دوباره به سمت آینه برمی گردم و نگاه میکنم که اگنولا آن را روی سرم میگذارد
سنگینی را روی سرم حس میکنم اما زیاد سنگین نیست به انعکاس خودم لبخند میزنم
+ آیا واقعا این اتفاق میافتد؟
می پرسم انگار دارم خواب میبینم رویایی که نمی خواهم از آن بیدار شوم
آگنزیا در حالی که به آرامی شانه ام را فشار می دهد می گوید @ بله واقعاً دارد اتفاق میافتد
های گایز اینم از پارت هدیه حمایت کنید یادتون نره
دو پارت بعدی پارت پایانی هست اگر پارت بعدی رو هم میخواین لایکاتون بالای ۲۰ باشه میزارم واستون حتما
امروز همان روز است امروز روزی است که با تهیونگ ازدواج خواهم کرد با تابش خورشید از پنجره بیدار شدم احساس میکنم اعصابم بهم میریزد هیچ کس این روز را برای من خراب نخواهد کرد تهیونگ مطمئن شد که هر کسی که با این اتحادیه مخالفت کند در مراسم حضور نخواهد داشت پاهایم را روی کنار تخت تاب می دهم آخرین نگاهی به اتاق خدمتکارم میاندازم تهیونگ سعی کرد از من بخواهد در اتاق ملکه که مجاور اتاقش است بمانم اما من نپذیرفتم میخواستم برای آخرین بار اینجا بمانم
آگنزیا و اگنولا ناگهان وارد اتاق من شدند آگنزیا میگوید: @ ما اینجا هستیم تا به شما کمک کنیم آماده شوید
به آنها لبخند می زنم از روی تخت بلند میشوم و به سمت دستشویی می روم تا صورتم را بشورم وقتی کارم تمام شد مرا تشویق می کنند که جلوی آینه بنشینم موهایم را بالا میکشند تا ببینند کدام مدل به من می آید
آگنزیا موهایم را در یک موی نا مرتب بالا میکشد تا ایده ای به من بدهد
آگنولا در حالی که موهایم را روی شانه هایم انداخته است می گوید: ^ نه این مدل مناسب است
آگنزیا مخالف است و آنها شروع به نزاع میکنند چشمانم را روی آنها می چرخانم
+ عروس میتونه حرفی بزنه؟!
با صدای بلند مداخله میکنم آنها می ایستند و به من نگاه میکنند "البته!" يك صدا میگویند بین خود زمزمه میکنند به انعکاس خودم در آینه نگاه می کنم
چند تکه مو را بالا میکشم اما بقیه را پایین می گذارم + در مورد این چطور؟ می پرسم
^ اوه زیبا فریاد میزنند
اگنولا به سمت یک سینه کوچک روی تخت من میرود آن را باز میکند و به آرامی چیزی را از جعبه بیرون می آورد تاج است هنگامی که خورشید به آن می تابد به شدت میدرخشد طلایی است که با مروارید و 3 نگین بزرگ تزئین شده است زیباست
^ اعلیحضرت خواستند که آن را بپوشی همه ملکه ها در روز عروسی شان آن را پوشیده اند
آگنولا می گوید
لبخند میزنم و سر تکان میدهم دوباره به سمت آینه برمی گردم و نگاه میکنم که اگنولا آن را روی سرم میگذارد
سنگینی را روی سرم حس میکنم اما زیاد سنگین نیست به انعکاس خودم لبخند میزنم
+ آیا واقعا این اتفاق میافتد؟
می پرسم انگار دارم خواب میبینم رویایی که نمی خواهم از آن بیدار شوم
آگنزیا در حالی که به آرامی شانه ام را فشار می دهد می گوید @ بله واقعاً دارد اتفاق میافتد
های گایز اینم از پارت هدیه حمایت کنید یادتون نره
دو پارت بعدی پارت پایانی هست اگر پارت بعدی رو هم میخواین لایکاتون بالای ۲۰ باشه میزارم واستون حتما
- ۱۳.۳k
- ۰۵ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط