حسرت
حسرت
Part:5
"1ساعت بعد"
هایون:حالت خوبه جونگ سو؟!
جونگ سو:بهتر از این نمیشم!
وسط این همه ملت یه دختر گرفته منو با سوزن تتو سوراخم کرده!!!
دا یون:چاره داشتم همینجا میگاییدمت'داد'
سنا:سلام منشی؟!
م.چ:منشی چوی هستم.
سنا:برای امروز وقت تتو میخواستم!
م.چ:ببخشید ولی ما امروز وقت نداریم!به جمعیت سالن نگاه کنین!
سنا:ولی من امروز میخوام'داد'
"ویو دا یون"
داشتم همینجوری که تتو میزدم با مشتری صحبت میکردم و گرم صحبت بودیم که یهو صدای داد یکی اومد که میگه
سنا:ولی من امروز میخوام'داد'
از اتاق اومدم بیرون و داد زدم
دا یون:اینجا چخبره؟!'داد'
م.چ:خانم ایشون قبول نمیکنن که فردا برای تتو بیان!
دا یون:اوه شمایین ولی خب من دستم درد میگیره و 8تا مشتری دیگه هم مونده!و اگه میشه فردا بیاین براتون تتو میزنم.
سنا:نمیشه'داد'
دا یون:داد نزن'داد'
سنا:مگه تو کی؟هاا؟؟؟'داد'
دا یون:مثلا تو کی؟'پوزخند'
سنا:من..من دختر کسی که بزرگترین شرکت لباس رو داره'پوزخند'
دا یون:ولی عزیزم لباسات اینو نمیگه!میخوای برات لباس بخرم!
سنا:خفه شو هرزه'داد'
هایون:هوی چته مثل صگ هاپ هاپ میکنی؟!
سنا:تو یکی برو گمشو بابا
"ویو دا یون"
با دستم علامت دادم که نگهبانا این جیغ جیغو رو جمع کنن بالاخره بعد از چند دقیقه جیغ جیغ کردن بخاطر کوک. رفت.!!
دا یون:رو مخ بود چقدر
کوک:فک کن من با این رل میزدم'کلافه'
دا یون:زوج خوبی میشدین!
هردوتا لجباز و مغرور البته کوک پولی برات نمیموند'خنده'
کوک:براچی مولی نمیموند؟
لبامو بردم کنار گوشش و گفتم
دا یون:چون کلا درحال خریدن ک*اندوم بودی'خنده'
کوک:'پوکر'
دا یون:خب خب من برم به کارام برسم
"6ساعت بعد"
هایون:وای کی کارات تموم میشه کمرم خشک شد.!
جونگ سو:عشقم بیا بغلم
هایون:برو اینجا عشقم عشقم نکن
کوک:عوف دا یون بیا دیگهه
دا یون:بابا من دارم تتو میزنم خفه شیننننن
کوک:اوکی نکش مارو
رو به بچها کرد و گفت
کوک:ساکت شو الان ماعم مث جونگ سو سوراخ سوراخ میشیم
هایون:وای گفتییی
Part:5
"1ساعت بعد"
هایون:حالت خوبه جونگ سو؟!
جونگ سو:بهتر از این نمیشم!
وسط این همه ملت یه دختر گرفته منو با سوزن تتو سوراخم کرده!!!
دا یون:چاره داشتم همینجا میگاییدمت'داد'
سنا:سلام منشی؟!
م.چ:منشی چوی هستم.
سنا:برای امروز وقت تتو میخواستم!
م.چ:ببخشید ولی ما امروز وقت نداریم!به جمعیت سالن نگاه کنین!
سنا:ولی من امروز میخوام'داد'
"ویو دا یون"
داشتم همینجوری که تتو میزدم با مشتری صحبت میکردم و گرم صحبت بودیم که یهو صدای داد یکی اومد که میگه
سنا:ولی من امروز میخوام'داد'
از اتاق اومدم بیرون و داد زدم
دا یون:اینجا چخبره؟!'داد'
م.چ:خانم ایشون قبول نمیکنن که فردا برای تتو بیان!
دا یون:اوه شمایین ولی خب من دستم درد میگیره و 8تا مشتری دیگه هم مونده!و اگه میشه فردا بیاین براتون تتو میزنم.
سنا:نمیشه'داد'
دا یون:داد نزن'داد'
سنا:مگه تو کی؟هاا؟؟؟'داد'
دا یون:مثلا تو کی؟'پوزخند'
سنا:من..من دختر کسی که بزرگترین شرکت لباس رو داره'پوزخند'
دا یون:ولی عزیزم لباسات اینو نمیگه!میخوای برات لباس بخرم!
سنا:خفه شو هرزه'داد'
هایون:هوی چته مثل صگ هاپ هاپ میکنی؟!
سنا:تو یکی برو گمشو بابا
"ویو دا یون"
با دستم علامت دادم که نگهبانا این جیغ جیغو رو جمع کنن بالاخره بعد از چند دقیقه جیغ جیغ کردن بخاطر کوک. رفت.!!
دا یون:رو مخ بود چقدر
کوک:فک کن من با این رل میزدم'کلافه'
دا یون:زوج خوبی میشدین!
هردوتا لجباز و مغرور البته کوک پولی برات نمیموند'خنده'
کوک:براچی مولی نمیموند؟
لبامو بردم کنار گوشش و گفتم
دا یون:چون کلا درحال خریدن ک*اندوم بودی'خنده'
کوک:'پوکر'
دا یون:خب خب من برم به کارام برسم
"6ساعت بعد"
هایون:وای کی کارات تموم میشه کمرم خشک شد.!
جونگ سو:عشقم بیا بغلم
هایون:برو اینجا عشقم عشقم نکن
کوک:عوف دا یون بیا دیگهه
دا یون:بابا من دارم تتو میزنم خفه شیننننن
کوک:اوکی نکش مارو
رو به بچها کرد و گفت
کوک:ساکت شو الان ماعم مث جونگ سو سوراخ سوراخ میشیم
هایون:وای گفتییی
۵.۱k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.