فیک کوک
فیک کوک
عشق تدریجی
پارت نمیدونمممممم؟؟؟
فلش بک به 3 ماه بعد---->
{کره}
ویو جونگ کوک
عوم چی بگم؟...از حال خرابم بگم که هر شب مستم یا از وضعیت اعصابم و قرصام بگم؟هه حتما از بورام میپرسید درسته؟
اونکه.....قضیش جداست من مجبور بودم اونطور رفتار کنم پدر بورام شریکم بود اون مجبورم کرد که باهاش شریک شم و با دخترش نامزد کنم وقتی با ا.ت ازدواج کردم میخواست شراکتو بهم بزنه که بورام حامله شد و اومد پدر لجن بورام گفت که اگه باهاش ازدواج نکنم و باهاش بد رفتاری کنم شراکتو بهم میزنه نع...من نمیتونستم تنها چیزی که از پدرم برام مونده بود رو از دست بدم تمام داراییم چیز کمی نبود 5 تا شرکت زنجیره ای کم نیست
مجبور شدم .....
از اون روز اعصابم و روانم بهم ریخته دارم زره زره از بین میرم
دلم ا.ت رو میخواد دلم براش تنگ شده ، برای بویه موهاش،برای موهای نرمش،برای بغلی بودنش،لج کردناش،قهر کردناش،محل ندادناش و حتی خجالت کشیدناش
و الان......هیچکدومو نداشتم میپرسید بچه چیشد معلومه اونم مال من نبود
حستون چیه وقتی یه چیزی یه کسی رو با اینکه میدونید مال شما نیست بی نهایت دوسش دارین ؟
من شکستم دوباره همون ادم خشن و وحشی و بی احساس قبلا همونی که ا.ت برای 3 هفته اونو تو دنیای رنگی برد ولی ..... ولی بازم دلم اونو میخوا با اینکه میدونم نمیخواد منو دوباره بر نمیگرده اما من ....... من میارمش من میخوامش میارمش
وارد شرکت شدم و پوزخندی زدم
همه سرشاون پایین بود روزی 7 نفرو اخراج میکردم
وارد اتاقم شدم که تهیونگ وارد اتاق شد انگار من ندیده بود
با خودش میگفت:
_عااااااا به من میگن گلپری دل نمیدم سرسری با لباسای زرزری دل میبرم از هرکس.....عه داشمون اومدی؟ ندیدمت
به بسته پونس تو دستش نگاه کردمو گفتم:
_اون چیه دستت پونس برای چی هوم؟؟
پونسو پشتش قایم کردو با گفت یک"هیچی" از اتاقم رفت بیرون پوزخندم تبدیل به خنده شد
باور کنین هر دفعه پونس میبینم ماتحتم درد میکنه یکروز تهیونگ وسط میز جلسه 25 تا پونس زیرم گذاشت و منم بخاطر جلسه تا دوساعت روی پونس ها نشسته بودم و از درد میمردم
هعییییی دوباره یک سفر کاری دیگه ایندفعه ترکیس اسم شرکته بدجور واسم اشنا میزنه ولی نمیدونم چیع و کیه؟
فلش بک----->
خلاصه بعد 5 ساعت پرواز رسیدیم.
رفتم تو هتل و بعد دوش گرفتم خوابیدم اخخخخخ کمرم
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
بعله دیگه خیلی اصرار داشتین کوک چیشد...!
عشق تدریجی
پارت نمیدونمممممم؟؟؟
فلش بک به 3 ماه بعد---->
{کره}
ویو جونگ کوک
عوم چی بگم؟...از حال خرابم بگم که هر شب مستم یا از وضعیت اعصابم و قرصام بگم؟هه حتما از بورام میپرسید درسته؟
اونکه.....قضیش جداست من مجبور بودم اونطور رفتار کنم پدر بورام شریکم بود اون مجبورم کرد که باهاش شریک شم و با دخترش نامزد کنم وقتی با ا.ت ازدواج کردم میخواست شراکتو بهم بزنه که بورام حامله شد و اومد پدر لجن بورام گفت که اگه باهاش ازدواج نکنم و باهاش بد رفتاری کنم شراکتو بهم میزنه نع...من نمیتونستم تنها چیزی که از پدرم برام مونده بود رو از دست بدم تمام داراییم چیز کمی نبود 5 تا شرکت زنجیره ای کم نیست
مجبور شدم .....
از اون روز اعصابم و روانم بهم ریخته دارم زره زره از بین میرم
دلم ا.ت رو میخواد دلم براش تنگ شده ، برای بویه موهاش،برای موهای نرمش،برای بغلی بودنش،لج کردناش،قهر کردناش،محل ندادناش و حتی خجالت کشیدناش
و الان......هیچکدومو نداشتم میپرسید بچه چیشد معلومه اونم مال من نبود
حستون چیه وقتی یه چیزی یه کسی رو با اینکه میدونید مال شما نیست بی نهایت دوسش دارین ؟
من شکستم دوباره همون ادم خشن و وحشی و بی احساس قبلا همونی که ا.ت برای 3 هفته اونو تو دنیای رنگی برد ولی ..... ولی بازم دلم اونو میخوا با اینکه میدونم نمیخواد منو دوباره بر نمیگرده اما من ....... من میارمش من میخوامش میارمش
وارد شرکت شدم و پوزخندی زدم
همه سرشاون پایین بود روزی 7 نفرو اخراج میکردم
وارد اتاقم شدم که تهیونگ وارد اتاق شد انگار من ندیده بود
با خودش میگفت:
_عااااااا به من میگن گلپری دل نمیدم سرسری با لباسای زرزری دل میبرم از هرکس.....عه داشمون اومدی؟ ندیدمت
به بسته پونس تو دستش نگاه کردمو گفتم:
_اون چیه دستت پونس برای چی هوم؟؟
پونسو پشتش قایم کردو با گفت یک"هیچی" از اتاقم رفت بیرون پوزخندم تبدیل به خنده شد
باور کنین هر دفعه پونس میبینم ماتحتم درد میکنه یکروز تهیونگ وسط میز جلسه 25 تا پونس زیرم گذاشت و منم بخاطر جلسه تا دوساعت روی پونس ها نشسته بودم و از درد میمردم
هعییییی دوباره یک سفر کاری دیگه ایندفعه ترکیس اسم شرکته بدجور واسم اشنا میزنه ولی نمیدونم چیع و کیه؟
فلش بک----->
خلاصه بعد 5 ساعت پرواز رسیدیم.
رفتم تو هتل و بعد دوش گرفتم خوابیدم اخخخخخ کمرم
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
بعله دیگه خیلی اصرار داشتین کوک چیشد...!
۹.۹k
۲۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.