دوباره حرف تو شد شعر ناب از آب در آمد

دوباره حرف تو شد شعر ناب از آب در آمد
که جز تو هر چه سرودم خراب از آب در آمد

میان خیل دعاها دعای هجر تو خواندم
چرا درست همین مستجاب از آب در آمد..

مرا فراق چشاندی ، بگو چگونه خدایی
که اجر اهل بهشتت عذاب از آب در آمد!

جهان حباب بزرگی ست عاشقانه از آن دم
که بوسه بین دو ماهی حباب از آب در آمد

نشسته بود خدا مو به مو ترا می بافت
که زلف هات پر از پیچ و تاب از آب در آمد...

#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

اهل آرامش که شدی شاد کردن دیگران بیشتر از شاد بودن خودت به د...

تبارک الله احسن الخالقین...اگر براے بدست آوردن پول، مجبورے د...

طعنه ها دیگر نمی آزاردم زیبای من سمت بی حسی رسیده عشق بی پرو...

دوباره سیب و غزل، من گناه می خواهمدلی دچار تو و سر به راه می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط