جدا شد یکی #چشمه از کوهساربه ره گشت ناگه به سنگی دچاربه‌ نرم...

تو را من دوست دارم با نگاه مبهمت حتی

نِنه‌ش می‌گفت بُواش قنداقه‌شو دیدرو بازوش دس کشید مثل همیشهم...

ای یار ز دیده گشته غایب برگردای هجر تو اعظم مصائب برگردامشب ...

بویِ جویِ مولیان آیَد هَمییادِ یارِ مهربان آیَد هَمیریگِ آمو...

گاهی توکل متوکل به هادی است . . .

سرگردانی

ای در #دروغ سبقه و آوازه‌ی شما«آن مردِ رفته» نیست در اندازه‌...

زمان میان من و او #جدایی افکنده‌ستمن ایستاده در اکنون و او د...

نَکْ ماه #رجب آمَدْ تا ماهِ عَجَبْ بیندوَز سوختِگانِ رَه، گر...

دو قدم مانده که #پاییز به یغما بروداین همه رنگ ِ قشنگ از کف ...

نگاه کنکه #غم درون ديده امچگونه قطره #قطره آب مي شودچگونه #س...

#آسمان، آبی‌تر،#آب آبی‌تر.من در ایوانم، رعنا سر حوض.رخت می‌ش...

سخت جفت

ماجرای تخلص استاد به شهریار با تفأل به دیوان اشعار حافظ🍃سحر ...

#تعبیر_خواب‌ های پراکنده‌ی همیمیعنی هنوز جزئی از #آینده‌ ی ه...

وقتی به جهل جوانی بانگ بر #مادر زدم، #دل_آزرده به کنجی نشست ...

من یک زنم #آزادی‌ ام را دوست‌دارم#ایرانی‌ ام، #آبادی ام را #...

خلوت

مادر #بهشت من همه #آغوش گرم توستگویی سرم هنوز به #بالین نرم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط