پارت
پارت ¹⁹(☆•♡~)
♡ぢんげれ がめ♡
ماسک مربعی از فرصت استفاده کرد و شروع به صحبت کردن، کرد:《بابت شلیک یهویی متاسفم، همچنین بابت سکوتی که بینتون حاکم شد هم متشکرم 》
کانیا که داشت داغ میکرد داد زد :《آقای...》کانیا نمیدانست باید سرباز ماسک مربع رو چی خطاب کنه . نگاهی به ماسک مربع انداخت. او ادامه داد :《اقای...اقای مربع!》 ماسک مربعی یک لحظه از چیزی که کانیا خطابش کرده بود جا خورد. کانیا ادامه داد :《انصافا، میشه انقدر ادبی حرف نزنی؟ و برای ترساندن ما لطفا از صدای شلیک گلوله استفاده نکن! چون زهره ترک میشیم》
ماسک مربعی گفت :《من متاسف هستم و از همه شما پوزش میطلبم》گلویش را صاف کرد و ادامه داد :《برگردیم سر بحث اصلی...با توجه به رای گیری...ما به بازی ادامه خواهیم داد!》
همه خشکشون زد.
یکی از وسط جمعیت فریاد کشید :《یعنی چی...؟ ما خونه زندگی داریم! بیشتر ما به برگشت به زندگی اصلیمون رای دادیم! مگه نگفتی...》
_《لطفا ارام باشید. همانطور که گفتم طبق رای گیری ، همه به ادامه بازی رای دادن!》
به قلم
میدوری چان:☆)
@tanjiro_1
بازنویسی
کچینا چان:♡)
@kechina
♡ぢんげれ がめ♡
ماسک مربعی از فرصت استفاده کرد و شروع به صحبت کردن، کرد:《بابت شلیک یهویی متاسفم، همچنین بابت سکوتی که بینتون حاکم شد هم متشکرم 》
کانیا که داشت داغ میکرد داد زد :《آقای...》کانیا نمیدانست باید سرباز ماسک مربع رو چی خطاب کنه . نگاهی به ماسک مربع انداخت. او ادامه داد :《اقای...اقای مربع!》 ماسک مربعی یک لحظه از چیزی که کانیا خطابش کرده بود جا خورد. کانیا ادامه داد :《انصافا، میشه انقدر ادبی حرف نزنی؟ و برای ترساندن ما لطفا از صدای شلیک گلوله استفاده نکن! چون زهره ترک میشیم》
ماسک مربعی گفت :《من متاسف هستم و از همه شما پوزش میطلبم》گلویش را صاف کرد و ادامه داد :《برگردیم سر بحث اصلی...با توجه به رای گیری...ما به بازی ادامه خواهیم داد!》
همه خشکشون زد.
یکی از وسط جمعیت فریاد کشید :《یعنی چی...؟ ما خونه زندگی داریم! بیشتر ما به برگشت به زندگی اصلیمون رای دادیم! مگه نگفتی...》
_《لطفا ارام باشید. همانطور که گفتم طبق رای گیری ، همه به ادامه بازی رای دادن!》
به قلم
میدوری چان:☆)
@tanjiro_1
بازنویسی
کچینا چان:♡)
@kechina
- ۲.۱k
- ۲۳ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط