نگهبان ( پارت پنجم )
نگهبان ( پارت پنجم )
* ویو ا/ت *
من همه جارو گشتم ولی انگشتر و پیدا نکردم...نکنه منظورش اینه که کلا توی این شهر پیداش کنم؟! اگر اونجوریه خیلی کارم سخته...ولی من میخواستم برم خونه خودم بخاطر همین مجبور بودم...!!!
ا/ت : این شهر خیلی بزرگه همه جا ممکنه باشه...حداقل راهنماییم میکرد....!!!!
* شب *
شب شد و منم گفتم شاید دوباره بیاد بخوابم و ازش کمک بخوام !
ا/ت : امیدوارم بیاد....!
با سختی خوابیدم و بله...دوباره اومد به خوابم.
؟ : بلاخره اومدی؟ گفتی ازم راهنمایی میخوای؟
ا/ت : آره...یکم کمکم کن!
؟ : هوممم....باشه؟! تو باید توی مدرسه پیداش کنی!
ا/ت : مدرسه....؟!
؟" آره...اینم راهنماییت !
ا/ت: خب...میتونم، اگر تونستم منو میفرستی برم خونم؟!
؟: آره.. میفرستمت...!
ا/ت : خوبه...!
از خواب پریدم .
با خودم گفتم حداقل خوبه تو مدرسه باید دنبالش میگشتم...آخه مدرسه که خیلی بزرگ نیست!
ولی قبلش خواستم یکم با این آدم کنار بیام!
( یه توضیحی ا/ت با یه آدم دیگه که میخواسته خودکشی کنه روحشون عوض شده)
دمقغهکصثصغپقغپ🗿☠️
* ویو ا/ت *
من همه جارو گشتم ولی انگشتر و پیدا نکردم...نکنه منظورش اینه که کلا توی این شهر پیداش کنم؟! اگر اونجوریه خیلی کارم سخته...ولی من میخواستم برم خونه خودم بخاطر همین مجبور بودم...!!!
ا/ت : این شهر خیلی بزرگه همه جا ممکنه باشه...حداقل راهنماییم میکرد....!!!!
* شب *
شب شد و منم گفتم شاید دوباره بیاد بخوابم و ازش کمک بخوام !
ا/ت : امیدوارم بیاد....!
با سختی خوابیدم و بله...دوباره اومد به خوابم.
؟ : بلاخره اومدی؟ گفتی ازم راهنمایی میخوای؟
ا/ت : آره...یکم کمکم کن!
؟ : هوممم....باشه؟! تو باید توی مدرسه پیداش کنی!
ا/ت : مدرسه....؟!
؟" آره...اینم راهنماییت !
ا/ت: خب...میتونم، اگر تونستم منو میفرستی برم خونم؟!
؟: آره.. میفرستمت...!
ا/ت : خوبه...!
از خواب پریدم .
با خودم گفتم حداقل خوبه تو مدرسه باید دنبالش میگشتم...آخه مدرسه که خیلی بزرگ نیست!
ولی قبلش خواستم یکم با این آدم کنار بیام!
( یه توضیحی ا/ت با یه آدم دیگه که میخواسته خودکشی کنه روحشون عوض شده)
دمقغهکصثصغپقغپ🗿☠️
۲۶.۲k
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.