ازدواج سوری پارت 3
ازدواج سوری پارت 3
تهیونگ بعد هر کلمه ی نکن من یه سانت صورتشو بهم نزدیک میکرد
ـ تهیونگ نکن
فاصلمومو صفر کرد لباشو گذاشت رو لبام باهاش همکاری کردم بعد چندددقیقه به زور ازم جدا شد رفت تو حموم داشتم تختو مرتب میکردم که....
ته ـ اتت؟*با صدای بلند*
ـ جونم؟*با صدای بلند *
ته ـ یه دقیقه بیا*با صدای بلند*
رفتم جلوی در حموم و درو باز کردم لیف به دس وایساده بود
ـ چیشده؟
ته ـ میشه پشت کمرمو لیف بکشی؟(منحرف نباشید😂)
ـ باشه
پاچه هامو زدم بالا با استین لباسم رفتم تو حموم روی چارپایه نشستم تهیونگ نستش کف حموم لیفو ازش گرفتم کمرشو شستم
ته ـ یادم به وقتای افتاد که نیانگو میبردیم حموم افتاد *خنده*
ـ یادته خیست کرد؟*خنده*
ته ـ وااای اره
ـ دلم میخواد برگردم به اون زمان
ته ـ منم
ـ ایادته که نیانگ تو شکمم بود بعد وقتای که لگد میزد گوشتو میزاشتی رو شکمم که صدای لگد زدنشد بشنوی؟*خنده*
ته ـ وااای یادم نیاررر*خنده*
همین طور فقط به قدیم فک میکردیم و میخندیدم
فقط دوتا ادم میتونه تو این موقعیت بخنده
وقتی که کمر تهیونگ تموم شد تا اومدم برم بیرون لیز خوردم اتفتادم تو بغل تهیونگ چشمامون بهم گره خورد هیچی مغزم هرچی بهم دستور میداد رد میکردم مست صورتش شده بودم
ته ـ حالت خوبه؟
ـ ......
ته ـ ات؟
ـ ب.. بل.. بله؟
ته ـ حالت خوبه؟
ـ اووه اره خوبم
ته ـ خداراشکر که سالمی
ـ فقط پام سر خورد همین *به حالت عادی بر میگردن*
ته ـ این 201 بار، مگه بهت نگفتم تو حموم مراقب خودت باش؟
ـ باشه حالا غر نزن *در حال خارج شدن*
ته ـ بیا زیر گردنمم بزن
ـ ایگووو
باز برگشتم پیش تهیونگ کف ریش با ژیلتش رو برداشتم و کف ریش مالوندم به صورتش
ویو تهیونگ
میتونستم زیر گردنمو بزنم اما نمیخواستم ات از پیشم بره برای همین گفتم بیاد ریش صورتمو بزنه
موهاش افتاده بود دور صورتش
ات ـ تهیونگ عشقم میشه موهامو جمع کنی ممکنه نتونم درست صورتتو بزنم
ـ اره حتما بیبی
با دستام موهای رو صورتشو جمع کردم و گرفتم دستم که نیاد تو صورتش
ات ـ مرسی
ـ قربونت برم من
ات ـ قربونم نرو میخوامت
تهیونگ بعد هر کلمه ی نکن من یه سانت صورتشو بهم نزدیک میکرد
ـ تهیونگ نکن
فاصلمومو صفر کرد لباشو گذاشت رو لبام باهاش همکاری کردم بعد چندددقیقه به زور ازم جدا شد رفت تو حموم داشتم تختو مرتب میکردم که....
ته ـ اتت؟*با صدای بلند*
ـ جونم؟*با صدای بلند *
ته ـ یه دقیقه بیا*با صدای بلند*
رفتم جلوی در حموم و درو باز کردم لیف به دس وایساده بود
ـ چیشده؟
ته ـ میشه پشت کمرمو لیف بکشی؟(منحرف نباشید😂)
ـ باشه
پاچه هامو زدم بالا با استین لباسم رفتم تو حموم روی چارپایه نشستم تهیونگ نستش کف حموم لیفو ازش گرفتم کمرشو شستم
ته ـ یادم به وقتای افتاد که نیانگو میبردیم حموم افتاد *خنده*
ـ یادته خیست کرد؟*خنده*
ته ـ وااای اره
ـ دلم میخواد برگردم به اون زمان
ته ـ منم
ـ ایادته که نیانگ تو شکمم بود بعد وقتای که لگد میزد گوشتو میزاشتی رو شکمم که صدای لگد زدنشد بشنوی؟*خنده*
ته ـ وااای یادم نیاررر*خنده*
همین طور فقط به قدیم فک میکردیم و میخندیدم
فقط دوتا ادم میتونه تو این موقعیت بخنده
وقتی که کمر تهیونگ تموم شد تا اومدم برم بیرون لیز خوردم اتفتادم تو بغل تهیونگ چشمامون بهم گره خورد هیچی مغزم هرچی بهم دستور میداد رد میکردم مست صورتش شده بودم
ته ـ حالت خوبه؟
ـ ......
ته ـ ات؟
ـ ب.. بل.. بله؟
ته ـ حالت خوبه؟
ـ اووه اره خوبم
ته ـ خداراشکر که سالمی
ـ فقط پام سر خورد همین *به حالت عادی بر میگردن*
ته ـ این 201 بار، مگه بهت نگفتم تو حموم مراقب خودت باش؟
ـ باشه حالا غر نزن *در حال خارج شدن*
ته ـ بیا زیر گردنمم بزن
ـ ایگووو
باز برگشتم پیش تهیونگ کف ریش با ژیلتش رو برداشتم و کف ریش مالوندم به صورتش
ویو تهیونگ
میتونستم زیر گردنمو بزنم اما نمیخواستم ات از پیشم بره برای همین گفتم بیاد ریش صورتمو بزنه
موهاش افتاده بود دور صورتش
ات ـ تهیونگ عشقم میشه موهامو جمع کنی ممکنه نتونم درست صورتتو بزنم
ـ اره حتما بیبی
با دستام موهای رو صورتشو جمع کردم و گرفتم دستم که نیاد تو صورتش
ات ـ مرسی
ـ قربونت برم من
ات ـ قربونم نرو میخوامت
۸.۳k
۲۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.