عاشق رئیسم شدم♡۱۹

عاشق رئیسم شدم♡۱۹
کوک ویو:
داشتم طرح ها رو میکشیدم که سوهی اومد داشت نفس نفس می‌زد ازش دلیلش رو پرسیدم گفت آسانسور خراب بود بعد گفتم دیشب خوب خوابیدی میخواستم ببینم چیزی از دیشب یادشه یا نه وقتی فهمیدم یادش نیس ناراحت شدم ینی یادش نیس که چیکار کردم هوفف خدای من
اصن چرا باید نگران شم من هوفف ولش کن
و بعد ادامه طراحی ها رو داشتم میکشیدم که


سوهی ویو:

وای خوبه چیزی نفهمید داشتم میرفتم تا پرونده ها رو کپی بگیرم که به یه خانم خوردم از لباسش معلوم بود پولداره که خانمه گفت
یوری:حواست کجاست
سوهی: ببخشید خانم حواسم نبود
یوری:حواست رو جمع کن تا اخراج نشدی
سوهی: ببخشید؟؟
یوری: همین که شنیدی برو اون ور ببینم دختره بی کلاس
بزور جلو خودمو گرفتم گیس هاش رو نکشم اروم گفتم
سوهی: با کسی کار دارید
یوری:با کوکی جونم کار دارم
جااان؟!!الان این زنه گفت کوکی جونم یا من اشتباه شنیدم چرا بهش میگه کوکی هوفف مار هفت خط
سوهی: اون اتاقه (با اشاره نشون داد)
یوری:خیلی خب برو به کارت برس
بعدشم رفت ایششش دختره رو مخ هه میگه کوکی جونم چه چیزا اَه اصن ولش کن و برگشتم سر کارم

کوک ویو:
..........
خب اینم کمه پس شرط نداره😊