عاشق رئیسم شدم♡پارت۲۰
عاشق رئیسم شدم♡پارت۲۰
کوک ویو:
داشتم طراح ها رو میکشیدم که در زدن
تق تق
کوک:بیا تو
یوری:کوکی چطور؟
کوک:تو اینجا چیکار میکنی؟؟
یوری: مامانم گفت برای فشن شو به کمک نیاز دارید منم گفتم بیام کمک
کوک:نگران نباش ما به همه کار ها خوب میرسیم
یوری: در اون که شکی نیس ولی یک نیرو اضافه بهتر از هیچه درسته؟
کوک:بیا بشین چایی میخوری؟
یوری: نه ممنون تو خونه خودم
بعد اومد رو دسته صندلیم نشست و گفت
یوری: واو مثل همیشه کارت حرف نداره
کوک:ممنون
که دوباره صدا در اومد ولی یوری همینجوری نشسته بود
تق تق تق
کوک:بیا تو
سوهی: قرب.......
انگار وقتی یوری رو دید که رو دسته صندلیم نشسته بقض چشاش رو گرفت
کوک:اهممم(سرفه)چیزی شده؟
سوهی: الان باید بریم یه نگاهی به مدلا بندازیم
کوک:مدلا رسیدن؟
سوهی: بله قربان
کوک:خیلی خب جلو در منتظر باش تا بیام
سوهی: چشم قربان
و رفت بیرون
کوک: خیلی خب دیگه یوری من باید برم
یوری:خب منم میام
کوک:نمیشه
یوری:چرا خب من برا کمک اومدم دیگه
کوک:هوفف یوری نمیشه میای اونجا خسته میشی
یوری:نه چرا خسته بشم
کوک:حوصلت سر میره
یوری:تا وقتی تو پیشمی من حوصلم سر نمیره
وای چقد سمجههه
کوک:باشه پس بریم
با یوری از اتاقم اومدیم بیرون ولی سوهی رو ندیدم ای وای نکنه ناراحت شده باشه یا اشتباه برداشت کرده باشه ای خدا رفتم از جیسو بپرسم
کوک:جیسو
جیسو:سلام قربان؛ سلام خانم
کوک:سلام
یوری:سلام
کوک:سوهی رو ندیدی
جیسو: چرا دیدمش چند دقیقه پیش رفت بیرون گفت بهتون بگم که با تاکسی میره شما منتظرش نمودید
ای بابا دختره لجباز یه دقیقه هم وایساد باهم بریم هوفف
کوک:باشه ممنون
بعد دیدم یوری از بازوم گرفت
کوک: چیکار میکنی
یوری:هیچی پام گرفت
کوک:آها
بعدش سوار ماشین شدیم تو راه اصلا هیچ حرفی نزدیم تا چند مین بعد رسیدیم و...
سوهی ویو:
از اتاق کوک اومدم بیرون اعصابم بهم ریخته چرا اونجا نشسته بود اصن چرا کوک چیزی بهش نگفت وایی خدایا دارم دیوونه میشم انقد اعصبانی بودم سریع وسایلم رو جمع کردم رفتم پایین داشتم میرفتم بیرون که جیسو صدام کرد
جیسو: سوهی چیشده دختر
سوهی: چیزی نشده
جیسو: کجا میری؟
سوهی: برای مدلا میریم
جیسو: با رئیس
سوهی: آره دیگه
جیسو: پس رئیس کو؟
سوهی: خب من با تاکسی میرم اگه رئیس ازت پرسید بگو خودم با تاکسی رفت منتظرش نمودید
جیسو: آها باشه
سوهی: میبینمت فعلا بای
جیسو: بای
بعد سریع اومدم بیرون منتظر تاکسی بودم که آقای کیم رو دیدم
ته:اووو سوهی چطوری
سوهی: خوبم ممنون آقای کیم
ته:انقد رسمی نباش بهم بگو تهیونگ
سوهی: خیلی ممنون ولی من اینجوری راحتم
ته:نچ یا بهم میگی تهیونگ یا ته
سوهی: پس میگم تهیونگ
........
شرایط پارت بعد: ۵کامنت و ۳لایک🙂😙
دیگه بعد ۱۹ ساعت نزاشتم😂
کوک ویو:
داشتم طراح ها رو میکشیدم که در زدن
تق تق
کوک:بیا تو
یوری:کوکی چطور؟
کوک:تو اینجا چیکار میکنی؟؟
یوری: مامانم گفت برای فشن شو به کمک نیاز دارید منم گفتم بیام کمک
کوک:نگران نباش ما به همه کار ها خوب میرسیم
یوری: در اون که شکی نیس ولی یک نیرو اضافه بهتر از هیچه درسته؟
کوک:بیا بشین چایی میخوری؟
یوری: نه ممنون تو خونه خودم
بعد اومد رو دسته صندلیم نشست و گفت
یوری: واو مثل همیشه کارت حرف نداره
کوک:ممنون
که دوباره صدا در اومد ولی یوری همینجوری نشسته بود
تق تق تق
کوک:بیا تو
سوهی: قرب.......
انگار وقتی یوری رو دید که رو دسته صندلیم نشسته بقض چشاش رو گرفت
کوک:اهممم(سرفه)چیزی شده؟
سوهی: الان باید بریم یه نگاهی به مدلا بندازیم
کوک:مدلا رسیدن؟
سوهی: بله قربان
کوک:خیلی خب جلو در منتظر باش تا بیام
سوهی: چشم قربان
و رفت بیرون
کوک: خیلی خب دیگه یوری من باید برم
یوری:خب منم میام
کوک:نمیشه
یوری:چرا خب من برا کمک اومدم دیگه
کوک:هوفف یوری نمیشه میای اونجا خسته میشی
یوری:نه چرا خسته بشم
کوک:حوصلت سر میره
یوری:تا وقتی تو پیشمی من حوصلم سر نمیره
وای چقد سمجههه
کوک:باشه پس بریم
با یوری از اتاقم اومدیم بیرون ولی سوهی رو ندیدم ای وای نکنه ناراحت شده باشه یا اشتباه برداشت کرده باشه ای خدا رفتم از جیسو بپرسم
کوک:جیسو
جیسو:سلام قربان؛ سلام خانم
کوک:سلام
یوری:سلام
کوک:سوهی رو ندیدی
جیسو: چرا دیدمش چند دقیقه پیش رفت بیرون گفت بهتون بگم که با تاکسی میره شما منتظرش نمودید
ای بابا دختره لجباز یه دقیقه هم وایساد باهم بریم هوفف
کوک:باشه ممنون
بعد دیدم یوری از بازوم گرفت
کوک: چیکار میکنی
یوری:هیچی پام گرفت
کوک:آها
بعدش سوار ماشین شدیم تو راه اصلا هیچ حرفی نزدیم تا چند مین بعد رسیدیم و...
سوهی ویو:
از اتاق کوک اومدم بیرون اعصابم بهم ریخته چرا اونجا نشسته بود اصن چرا کوک چیزی بهش نگفت وایی خدایا دارم دیوونه میشم انقد اعصبانی بودم سریع وسایلم رو جمع کردم رفتم پایین داشتم میرفتم بیرون که جیسو صدام کرد
جیسو: سوهی چیشده دختر
سوهی: چیزی نشده
جیسو: کجا میری؟
سوهی: برای مدلا میریم
جیسو: با رئیس
سوهی: آره دیگه
جیسو: پس رئیس کو؟
سوهی: خب من با تاکسی میرم اگه رئیس ازت پرسید بگو خودم با تاکسی رفت منتظرش نمودید
جیسو: آها باشه
سوهی: میبینمت فعلا بای
جیسو: بای
بعد سریع اومدم بیرون منتظر تاکسی بودم که آقای کیم رو دیدم
ته:اووو سوهی چطوری
سوهی: خوبم ممنون آقای کیم
ته:انقد رسمی نباش بهم بگو تهیونگ
سوهی: خیلی ممنون ولی من اینجوری راحتم
ته:نچ یا بهم میگی تهیونگ یا ته
سوهی: پس میگم تهیونگ
........
شرایط پارت بعد: ۵کامنت و ۳لایک🙂😙
دیگه بعد ۱۹ ساعت نزاشتم😂
۷.۶k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.