سرنوشت متصل

سرنوشت متصل 2
Part 22
=لیام (اروم)
# جانم؟( تو فکر)
= چه عجب رمانتیک شدی (خنده)
خببب تو چه فکری؟
# تو فکر نایون
= اونکه دستگیر شده
# اداره پلیس زنگ زد و گفت فرار کزده و فردا باید همراه کو بریم اونجا کلافه
=ایبابا حالا چیکار کنیم
# معلومه تا وقتی مامان تو بیمارستانه باید حواسمون به باشه تا فرد غریبه چیزی بهش تزریق نکنه
= چون ادم مهربونی هستم بهت قول نمیدم ولی تلاشمو میکنم که از مامانت مواظبت کنم
راستی تا بادم نرفته بگم
خاله رونا گفت کارت داره (مهربون)
پاشو بریم دستشو گرفت و بلندش کرد و رفتن سمت اتاق رونا
...

نویسنده
https://wisgoon.com/helena157

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
ممنون از حمایتتون🤍🌹
دیدگاه ها (۰)

سرنوشت متصل 2Part 23ویو هانا تو خونه نشست بودم امروز تولد لی...

بنفش من Part3+که... چشامو باز کردم دیدم یکی داره کتکش میزنه....

بنفش من Part2 +زندگی همونجایی سخت میشه که باید با فوبیا هات ...

سرنوشت متصل 2 Part21دکتر:... عمل موفقیت آمیز بود... و حالشون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط