عشق پنهان من
#عشق_پنهان_من
#پارت_۲
یهو لب. هاشو روی لبام گزاشت منم با چشمای جغدی نگاش کردم
ولی واقعا میخواستم بوسه اولم با کسی که دوسش دارم باشه بار کل دنیا روسرم خالی شد
لباش خیلی داغ بود و بو ش. راب دهنش بدجور تحریکم میکرد سریع از خودم جداش کردم
*: چیه بیبی حال کردی؟
ا/ت: خفه شو عوضی آشغال بوسه اولمو ازم گرفتی ازت متنفرمممممممممممممم
*: آدم هرزه ایی مثل تو این بوسه اولش بود؟ فکر کردم هزارمین بوسه توعه
ا/ت: هرزه نیستم من اینو بفهممممم
*: تو هرزه ایی بیشتر نیستیییییی
ا/ت: لیوان کنار میزو براش پرت کرد خورد تو سرش
خیلی ترسیدم اولین بارم دست رو کسی بلند کردم
*: تقاص این کارتو پس میدم هرزه عوضی
ا/ت: دیدم خیلی مسته حواسش جمع نبود با دو اومد سمتم منم جاخالی دادم خورد تو شیشه پشت سرم و کل شیشه مغازه ریخت
همه جمع شدن دورش منم از فرصت استفاده کردم فرار کردم کسیم منو ندید
رفتم خونه و گرفتم خوابیدم
(فردا صبح)
ا/ت: با صدای التماس کردن بابام توی حال بیدار شدم کت رو دوتا پا نشسته و پاهای یک مرد رو بوس میکرد
سریع رفتم بیرون که گفتم:
بابا چکار میکنی بلند شو سریع
دیدم اون پسره که تو بار زده بودم و یک مرد میانسال خونمون بودن
پدر/سهون: پس تو همون هرزه توی بار بودی چطور جرات میکنی رو پسر دست بلند کنی و بار منو کلا داغون کنی هاااا؟
ا/ت: آجوشی نگاه کن پسر شما داشت به من تجا. وز میکرد نباید از خودم دفاع میکردم ها؟
پدر/سهون: به من ربطی نداره بازم غلط کردی این به کنار باید پول خسرات های بار رو بدی
ا/ت: باشه سخت کار میکنم و پولو پس میدم چقدره حالا؟
پدر/سهون: 300ملیون(پول خودمونو میگم 🤣)
ا/ت: چییییییی چی میگی این همه چطور جور کنم؟
سهون: باشه هرزه پولو نده ولی باید بشی خدمتکار خونم 24ساعته
ا/ت: 24ساعتههههههه
سهون/البته برده مایی نه خدمتکار....
تو خماری بمونید💜✨حمایت کنید ادامه بدم💜✨
#پارت_۲
یهو لب. هاشو روی لبام گزاشت منم با چشمای جغدی نگاش کردم
ولی واقعا میخواستم بوسه اولم با کسی که دوسش دارم باشه بار کل دنیا روسرم خالی شد
لباش خیلی داغ بود و بو ش. راب دهنش بدجور تحریکم میکرد سریع از خودم جداش کردم
*: چیه بیبی حال کردی؟
ا/ت: خفه شو عوضی آشغال بوسه اولمو ازم گرفتی ازت متنفرمممممممممممممم
*: آدم هرزه ایی مثل تو این بوسه اولش بود؟ فکر کردم هزارمین بوسه توعه
ا/ت: هرزه نیستم من اینو بفهممممم
*: تو هرزه ایی بیشتر نیستیییییی
ا/ت: لیوان کنار میزو براش پرت کرد خورد تو سرش
خیلی ترسیدم اولین بارم دست رو کسی بلند کردم
*: تقاص این کارتو پس میدم هرزه عوضی
ا/ت: دیدم خیلی مسته حواسش جمع نبود با دو اومد سمتم منم جاخالی دادم خورد تو شیشه پشت سرم و کل شیشه مغازه ریخت
همه جمع شدن دورش منم از فرصت استفاده کردم فرار کردم کسیم منو ندید
رفتم خونه و گرفتم خوابیدم
(فردا صبح)
ا/ت: با صدای التماس کردن بابام توی حال بیدار شدم کت رو دوتا پا نشسته و پاهای یک مرد رو بوس میکرد
سریع رفتم بیرون که گفتم:
بابا چکار میکنی بلند شو سریع
دیدم اون پسره که تو بار زده بودم و یک مرد میانسال خونمون بودن
پدر/سهون: پس تو همون هرزه توی بار بودی چطور جرات میکنی رو پسر دست بلند کنی و بار منو کلا داغون کنی هاااا؟
ا/ت: آجوشی نگاه کن پسر شما داشت به من تجا. وز میکرد نباید از خودم دفاع میکردم ها؟
پدر/سهون: به من ربطی نداره بازم غلط کردی این به کنار باید پول خسرات های بار رو بدی
ا/ت: باشه سخت کار میکنم و پولو پس میدم چقدره حالا؟
پدر/سهون: 300ملیون(پول خودمونو میگم 🤣)
ا/ت: چییییییی چی میگی این همه چطور جور کنم؟
سهون: باشه هرزه پولو نده ولی باید بشی خدمتکار خونم 24ساعته
ا/ت: 24ساعتههههههه
سهون/البته برده مایی نه خدمتکار....
تو خماری بمونید💜✨حمایت کنید ادامه بدم💜✨
۱۵.۳k
۱۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.