پایان خوش p2
#درخواستی
#سه_پارتی
#لینو
نشستی رو پاهاش ...خیلی تعجب کرده بودی ولی اصلا ریکشنی نشون ندادی و اصلا تو چشماش نگاه نکردی ... مینهو نگاهشو از گوشیش گرفت و به تو داد ...گوشیشو گذاشت کنار //
ا/ت = ولم کن ...
لینو = الان مثلا قهری ...
ا/ت = تو چقدر پررویی ..همین الان سرم داد زدی انگار نه انگار ...ولم کن ///تلاش برای خلاص شدن از دست مینهو ///
لینو = هر چی بیشتر تکون بخوری بیشتر بیدار میشه ...
ا/ت = وات د فاک ...کم چرت و پرت نگو ولم کن //مجدادا تلاش برای رهایی//
لینو = عواقبش پای خودته ...
ا/ت = گفتم ولم کن ..//از دستش میاد بیرون // حق نداری باهام حرف بزنی برو پیش همون دختر عموی عزیزت ...امشبم شام نداریم برو با همون شام بخور ...
لینو = یااااااااا // دستی از سر کلافگی به موهاش میکشه //
// ا/ت میره تو اتاق مشترکتون...لینو هم بعد از چند دقیقه پشت سرت میاد ..تو به پشت دراز کشده بودی که لینو اومد و از پشت بغلت کرد ...//
لینو = یا عزیزم ببخشید ...
ا/ت = ...
لینو = اخه من بدون بغل کردن تو شب خوابم نمیبره ...
ا/ت = ...
لینو = //لبشو میاره سمت گوشت و اروم بخش بخش زمزمه میکنه // چا..گی..یا
ا/ت = ...
لینو = ا/ت ...ا/ت ..خوابی ...نه ..میدونم بیداری ..اشتی نمیکنی نه ...باشه ... //پا میشه میره //
ویو ا/ت =
بعد از رفتن مینهو از جات بلند شدی و اروم درو باز کردی تا ببینی کجا میره که دید از در خونه خارج شد ...با استرس رفتی نشستی رو تخت و هی با خودت میگفتی ...نکنه زیاده روی کرده باشم ...نکنه ناراحت شده باشه ...اصلا ولش کن ناراحت شده که شده اون سرم داد زده ...ولی اگه شب نیاد خونه چی ...اگه واقعا رفته باشه خونه ی اون دختر عموی هرزش چی ...نه بابا ا/ت به خودت بیا مینهو همچین ادمی نیست ...تو همین فکر ها بودی که یهو صدای در اومد سریع رفتی سمت تخت و خودتو زدی به خواب ...
//مینهو وارد اتاق شد و چراغو روشن کرد ...تو ریکشنی نشون ندادی ...ولی مینهو گفت///
لینو = ا/تتتتتتتتت عزیزم ..من برگشتم ....میدونم بیداری ..
ا/ ت= ....
لینو = برگرد یه نگاهی بهم بکن ...ا/ت خواهش میکنم ...
.
#سه_پارتی
#لینو
نشستی رو پاهاش ...خیلی تعجب کرده بودی ولی اصلا ریکشنی نشون ندادی و اصلا تو چشماش نگاه نکردی ... مینهو نگاهشو از گوشیش گرفت و به تو داد ...گوشیشو گذاشت کنار //
ا/ت = ولم کن ...
لینو = الان مثلا قهری ...
ا/ت = تو چقدر پررویی ..همین الان سرم داد زدی انگار نه انگار ...ولم کن ///تلاش برای خلاص شدن از دست مینهو ///
لینو = هر چی بیشتر تکون بخوری بیشتر بیدار میشه ...
ا/ت = وات د فاک ...کم چرت و پرت نگو ولم کن //مجدادا تلاش برای رهایی//
لینو = عواقبش پای خودته ...
ا/ت = گفتم ولم کن ..//از دستش میاد بیرون // حق نداری باهام حرف بزنی برو پیش همون دختر عموی عزیزت ...امشبم شام نداریم برو با همون شام بخور ...
لینو = یااااااااا // دستی از سر کلافگی به موهاش میکشه //
// ا/ت میره تو اتاق مشترکتون...لینو هم بعد از چند دقیقه پشت سرت میاد ..تو به پشت دراز کشده بودی که لینو اومد و از پشت بغلت کرد ...//
لینو = یا عزیزم ببخشید ...
ا/ت = ...
لینو = اخه من بدون بغل کردن تو شب خوابم نمیبره ...
ا/ت = ...
لینو = //لبشو میاره سمت گوشت و اروم بخش بخش زمزمه میکنه // چا..گی..یا
ا/ت = ...
لینو = ا/ت ...ا/ت ..خوابی ...نه ..میدونم بیداری ..اشتی نمیکنی نه ...باشه ... //پا میشه میره //
ویو ا/ت =
بعد از رفتن مینهو از جات بلند شدی و اروم درو باز کردی تا ببینی کجا میره که دید از در خونه خارج شد ...با استرس رفتی نشستی رو تخت و هی با خودت میگفتی ...نکنه زیاده روی کرده باشم ...نکنه ناراحت شده باشه ...اصلا ولش کن ناراحت شده که شده اون سرم داد زده ...ولی اگه شب نیاد خونه چی ...اگه واقعا رفته باشه خونه ی اون دختر عموی هرزش چی ...نه بابا ا/ت به خودت بیا مینهو همچین ادمی نیست ...تو همین فکر ها بودی که یهو صدای در اومد سریع رفتی سمت تخت و خودتو زدی به خواب ...
//مینهو وارد اتاق شد و چراغو روشن کرد ...تو ریکشنی نشون ندادی ...ولی مینهو گفت///
لینو = ا/تتتتتتتتت عزیزم ..من برگشتم ....میدونم بیداری ..
ا/ ت= ....
لینو = برگرد یه نگاهی بهم بکن ...ا/ت خواهش میکنم ...
.
- ۱۰.۴k
- ۲۷ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط