ناگهانی p1
#درخواستی
#سه_پارتی
#چانگبین
ناگهانی
ویو ا/ت =
وایی...خیلی تو خونه حوصله ام سر رفته چیکار کنم ...حدودا دوهفته هست که چانگبینو نمیبینم ...دلم براش تنگ شده ...ای لعنت به این جوپ ...بزار ببینم میتونم چیکار کنم ...//چند دقیقه فکر میکنه //... اها ...میتونم غذا درست کنم و ببرم خوابگاه برا پسرا حتما خوشحال میشن ...پاشدم کلی غذا درست کردم سوار ماشینم شدم و راه افتادم سمت خوابگاه ... رسیدم ...درو زدم و چان درو باز کرد...
چان = اوووو ا.ت خوش اومدی ...
لینو = کیههههههههه //از اونور داد میزنه //
چان = ا/ته ...
فیلیکس = خب بگو بیاد تو ...
چان = او راست میگی ببخشید اصلا حواسم نبود ...بیا تو ...
سونگمین = حتما بخواطر چانگبین اومده...
ا/ت = اونم هست ولی براتون کلی غذا اماده کردم گفتم شاید به خاطر کام بکتون تحت فشار باشید ...
هیونجین = وای ا/ت مرسی واقعا گشنم بود ...
ا/ت = چانگبین کجاست ...
جونگین = تو اتاق کارش ....تقریبا پنج ساعته نیومده بیرون ...
ا/ت = اوکی شما غذا بخورید من سهم چانگبینو میبرم تو اتاقش ...
// ا/ت میره سمت اتاق چانگبینو در میزنه //
چانگبین = بیا تو ...
ا/ت = //میاد داخل // سلام عزیزمممم...
چانگبین = //حتی نگاهشم نمیکنه // سلام ...
ا/ت = نمیخوای یه نگاه بهم بندازی عزیزم ...
چانگبین = //سریع یه نگاه میکنه دوباره مشغول کار میشه ..// دیدمت عزیزم ...
ا/ت = چانگبین اصلا دلت برام تنگ نشده ...بچه ها میگن پنج ساعته بکوب داری با اون لپ تاب کار میکنی ...
چانگبین= عزیزم این چه حرفیه معلومه دلم برات تنگ شده ...ولی الان وقت ندارم ...
ا/ت = واقعا که من وقت گذاشتم برات غذا درست کردم بعد تو ...
چانگبین = من مجبورت نکردم برام غذا بیاری ...
ا/ت = چی ... واقعا که اون کار لعنتی و مشهور بودن برات مهم تر از زندگی و زنته ...
چانگبین = ا/ت اصلا حوصله ندارم غذا رو بزار و برو ...
ا/ت = چانگبین واقعا خودتی ...این دیگه چه رفتاریه ...هر چقدر سعی میکنم درکت کنم نمیشه ...الان دقیقا دو هفته هست همدیگه رو ندیدیم ولی انگار نه انگار اصلا برات مهم نیست ..نکنه ازم خسته شدی ...
چانگبین = ا/ت دیگه داری چرت و پرت میگی ...
#سه_پارتی
#چانگبین
ناگهانی
ویو ا/ت =
وایی...خیلی تو خونه حوصله ام سر رفته چیکار کنم ...حدودا دوهفته هست که چانگبینو نمیبینم ...دلم براش تنگ شده ...ای لعنت به این جوپ ...بزار ببینم میتونم چیکار کنم ...//چند دقیقه فکر میکنه //... اها ...میتونم غذا درست کنم و ببرم خوابگاه برا پسرا حتما خوشحال میشن ...پاشدم کلی غذا درست کردم سوار ماشینم شدم و راه افتادم سمت خوابگاه ... رسیدم ...درو زدم و چان درو باز کرد...
چان = اوووو ا.ت خوش اومدی ...
لینو = کیههههههههه //از اونور داد میزنه //
چان = ا/ته ...
فیلیکس = خب بگو بیاد تو ...
چان = او راست میگی ببخشید اصلا حواسم نبود ...بیا تو ...
سونگمین = حتما بخواطر چانگبین اومده...
ا/ت = اونم هست ولی براتون کلی غذا اماده کردم گفتم شاید به خاطر کام بکتون تحت فشار باشید ...
هیونجین = وای ا/ت مرسی واقعا گشنم بود ...
ا/ت = چانگبین کجاست ...
جونگین = تو اتاق کارش ....تقریبا پنج ساعته نیومده بیرون ...
ا/ت = اوکی شما غذا بخورید من سهم چانگبینو میبرم تو اتاقش ...
// ا/ت میره سمت اتاق چانگبینو در میزنه //
چانگبین = بیا تو ...
ا/ت = //میاد داخل // سلام عزیزمممم...
چانگبین = //حتی نگاهشم نمیکنه // سلام ...
ا/ت = نمیخوای یه نگاه بهم بندازی عزیزم ...
چانگبین = //سریع یه نگاه میکنه دوباره مشغول کار میشه ..// دیدمت عزیزم ...
ا/ت = چانگبین اصلا دلت برام تنگ نشده ...بچه ها میگن پنج ساعته بکوب داری با اون لپ تاب کار میکنی ...
چانگبین= عزیزم این چه حرفیه معلومه دلم برات تنگ شده ...ولی الان وقت ندارم ...
ا/ت = واقعا که من وقت گذاشتم برات غذا درست کردم بعد تو ...
چانگبین = من مجبورت نکردم برام غذا بیاری ...
ا/ت = چی ... واقعا که اون کار لعنتی و مشهور بودن برات مهم تر از زندگی و زنته ...
چانگبین = ا/ت اصلا حوصله ندارم غذا رو بزار و برو ...
ا/ت = چانگبین واقعا خودتی ...این دیگه چه رفتاریه ...هر چقدر سعی میکنم درکت کنم نمیشه ...الان دقیقا دو هفته هست همدیگه رو ندیدیم ولی انگار نه انگار اصلا برات مهم نیست ..نکنه ازم خسته شدی ...
چانگبین = ا/ت دیگه داری چرت و پرت میگی ...
- ۷.۹k
- ۲۸ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط