پارت40
#پارت40
#دخترکوچولویمن👧🏻💧
خواست لباسارو برداره که نزاشتم
+ میای همینجا میپوشی
بیصدا نگام کرد و از اتاق خارج شد ، نگاهی به ساعتم انداختم و تایم گرفتم ، زیر یک رب نیومد خودم میرم سروقتش
روی صندلی نشستم و خیره به ساعت شدم ، ده دقیقه از تایمی که گفته بودم گذاشته بود و فقط ۵مینش مونده بود
پاهامو با ضریب به زمین میکوبیدم و بی صبرانه منتظر بودم تا بهسا دیرکنه
هرچند که اون مال من بود و میتونستم هرکاری دلم بخواد انجام بدم
ولی اینکه از دستوراتم سرپیچی کنه و انوقت باهاش کاری بکنم برام لذت بخش تر بود
به ساعتم نگاه کردم و تقریبا وقت تموم شده بود!! خوشحال از روی صندلی بلند شدم که همون لحظه بهسا بدو بدو وارد شد
چشمام با دیدن چیزی که دیدم برق زد ، حوله ای که تنش بود خیلی کوتاه بود و به خوبی بدنشو نپوشونده بود
سرخ شده سرشو پایین انداخت و سعی میکرد حوله رو کِش بیاره
نگاهی به موهای کَفیش انداختم که خوب نشسته بود و رد شامپو هنوز مونده بود روش
+ بپوش لباستو
نفسام سنگین شد و سعی داشتم نگاهمو ازش بدزدم اما موفق نبودم
چرا انقد جذب این دختر میشدم؟! در کمال سادگی یه جذابیت خاصی داشت اصلا
وقتی دیدم دست دست میکنه با عصبانیت گفتم:
+ میپوشی یا خودم دست به کارشم؟
مردد پرسید:
_ جلوی شما باید بپوشم؟! ولی آخه اینجوری که نمیشه....
+ چرا نشه؟! بپوش مسخره بازی درنیار گشنمه
#دخترکوچولویمن👧🏻💧
خواست لباسارو برداره که نزاشتم
+ میای همینجا میپوشی
بیصدا نگام کرد و از اتاق خارج شد ، نگاهی به ساعتم انداختم و تایم گرفتم ، زیر یک رب نیومد خودم میرم سروقتش
روی صندلی نشستم و خیره به ساعت شدم ، ده دقیقه از تایمی که گفته بودم گذاشته بود و فقط ۵مینش مونده بود
پاهامو با ضریب به زمین میکوبیدم و بی صبرانه منتظر بودم تا بهسا دیرکنه
هرچند که اون مال من بود و میتونستم هرکاری دلم بخواد انجام بدم
ولی اینکه از دستوراتم سرپیچی کنه و انوقت باهاش کاری بکنم برام لذت بخش تر بود
به ساعتم نگاه کردم و تقریبا وقت تموم شده بود!! خوشحال از روی صندلی بلند شدم که همون لحظه بهسا بدو بدو وارد شد
چشمام با دیدن چیزی که دیدم برق زد ، حوله ای که تنش بود خیلی کوتاه بود و به خوبی بدنشو نپوشونده بود
سرخ شده سرشو پایین انداخت و سعی میکرد حوله رو کِش بیاره
نگاهی به موهای کَفیش انداختم که خوب نشسته بود و رد شامپو هنوز مونده بود روش
+ بپوش لباستو
نفسام سنگین شد و سعی داشتم نگاهمو ازش بدزدم اما موفق نبودم
چرا انقد جذب این دختر میشدم؟! در کمال سادگی یه جذابیت خاصی داشت اصلا
وقتی دیدم دست دست میکنه با عصبانیت گفتم:
+ میپوشی یا خودم دست به کارشم؟
مردد پرسید:
_ جلوی شما باید بپوشم؟! ولی آخه اینجوری که نمیشه....
+ چرا نشه؟! بپوش مسخره بازی درنیار گشنمه
۳۰۰
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.