پ۱۲

ویو تهیونگ
کانگ : ارباب ، مادرتون زندست
+چییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟
کانگ : مادرتون اینجاست
که دیدم یه خانم میان سال اومد پیشم
و بغلم کرد
م ته: دلم برات تنگ شده بود😭
+منم 😭
م ته : پسرم ، کانگ همه چیز رو بهم گفت ، اینکه آیلین، لیلاعه
باید یه کاری انجام بدی
+چه کاری
م ته : تو اونو دوست داری ؟
+آره
م ته : با احساساتش بازی کن و بهش خیانت کن و بعد از عمارت بندازش بیرون ، نگران طلسم هم نباش ، برش میگردونن پرورشگاه و ازش مراقبت میکنن
+من اینکار رو نمیکنم ، تاحالا کسی رو آنقدر دوست نداشتم
م ته : می کنی و خوبم می کنی

ویو م ته :
میدونستم اینکار رو نمی کنه ، یه خدمت کار سطح پایین نمی تونه معشوقه ی بزرگترین مافیا باشه ، مجبورم طلسمش کنم ،
دستم رو روی پیشونیش گذاشتم و ورد خوندم و بعد بی هوش شد
کانگ دوید سمتش
م ته : حالش خوبه ، بیدار میشه ،
کانگ: ولی خانم
ن ته : اگه بهش بگی من طلسمش کردم ، خودم دستور اعدامت رو میدم
کانگ: نه خانم نمی گم


وقتی بیدار شه از ات متنفر میشه

فلش بک به قبل اینکه مادر ته بیاد اتاق ته :
لیا : من باهات یه معامله میکنم ، تو پسرت رو طلسم کن و کاری کن دیگه ات رو دوست نداشته باشه و از من خوشش بیاد ، اون مافیا عه نمی تونه با خدمت کار باشه
م ته : من به پسرم آسیب نمیزنم
لیا : اگه بهت بگم ۸ میلیون دلار بهت میدم چی ؟
م ته : قبوله ، پول رو بده
لیا : تو اول انجامش بده بعد پول رو میدم
م ته : باشه

فلش بک به الان

از خواب بیدار شدم ، وایسا ، من عاشق لیا شدم ؟ چرا انقدر دوسش دارم ؟ یعنی چی ؟

کانگ : ارباب آیلین دم دره
+بگو گمشه ازش متنفرم
کانگ : ببخشید ؟
+بگو گمشه
کانگ : بله


ویو ات

اشک توی چشمم جمع شد ، اون منو بازی داد ، تمام حرف هاش دیشب نقش بازی کردن بود؟ بدو بدو رفتم توی اتاقم و گریه کردم ، بلند شدم و رفتم پیش اجوما
_ من استعفا میدم




ادامه دارد ...





۱۰ لایک ۱۰ کامنت


شرط این پارت و قبلی پر نشه نمیزارم
دیدگاه ها (۲۹)

پ۱۳

پارت ۱۴ ( last part )

پ۱۱

پارت ۱۰

سلامممممم😭🌷🌷🌷اقای ××: ات بلاخره فهمید؟ته: اره همه چیز رو فهم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط