ʚFOR YOUɞ

ʚFOR YOUɞ
ʚPART_³⁶ɞ
ب/ج: اتت... جیمینننن
جیمین: چیههه
ب/ج: بیاین پایین
جیمین: چشممم
ات: چیشده
جیمین: نمیدونم
ات: بریم پایین
جیمین: بریم
رفتیم پایین
ات: چیشده
ب/ج: امشب میریم خونه پدر شما
ات: وا برا چی
ب/ج: شام
ات: آها باشه
ب/ج: نوه هام چطورن
ات: خوبن مرسی
ب/ج: زودتر بیان من هم باهاشون بازی کنم
جیمین: وا
ب/ج: خفه
ات:(خنده)
جیمین: 😐
ات: خب دیگه بریم بالا می خوام بخوابم
جیمین: بریم
ب/ج: برید
رفتیم بالا و من دراز کشیدم شکمم خیلی بزرگ شده بود
ات: جیمین
جیمین: هوم
ات: شکمم خیلی بزرگ شده
جیمین: ببخشید که دوتا بچه تو شکمته ها
ات: خب باشه
جیمین: حالا بخواب شب باید بریم
ات: باشه
و گرفتم خوابیدم
جیمین ویو
ات 4 ماه دیگه وقت زایمانش هست اتاق بچه آمادست عمه چی آمادس منم خوشحالم 😁😁 پچه دارم بابا هم هستم دیگه چی می خوام 😁وای خدااااا
4ساعت بعد
ات ویو
از خواب بلند شدم دیدم ساعت 8 هست بلند شدم و رقتم دستشویی و اومدملباس عوض کردم و بعدشم گوشیم و برداشتم
جیمین: عشقم بلند شو باید ب.......
ات: سلام
جیمین: سلام... بیدار شدی
ات: آره
جیمین: خب بریم دیرمون یکم شده