گروگان (پارت۴)
گروگان (پارت۴)
نگهبانا و خدمتکارا رو صدا زد
& از امروز به بعد ا.ت رو بانوی عمارت صدا میزنید فهمیدین
همه تعجب کرده بودن
* چ....چ....چی
همه رفتن و اونم امد کنار من روی تخت نشست
& از اون کلبه خوشت آمده بود
با تکون دادن سرم تایید کردم که از اون کلبه خوشم آمده بود
& نظرت چیه ما یکی بسازیم
از حرفش تعجب کرده بودم
& چرا جواب نمیدی
* ارهههه (ذوق)
&😂
* چیه به چی میخندی
& به کیوتی تو
از حرفش لپام گل انداختن
& چرا خجالت میکشی
* تو چرا منو اینجا نگه داشتی اصلا چرا منو دزدیدی
& به زودی خودت میفهمی خب دیگه من میرم کار دارم توهم همینجا بمون تا برگردم
چند ساعت بعد
جیهوپ ویو
رفتم توی اتاقم خیلی کیوت خوابش برده بود ولی مجبور بودم بیدارش کنم
& ا.ت ا.ت
کنی تکون خورد و بعد بیدار شد
* هممم چیه
یه دست لباس بهش دادم
& اینا رو بپوش و زود بیا پایین منتظرم
* باشه زود میام
نگهبانا و خدمتکارا رو صدا زد
& از امروز به بعد ا.ت رو بانوی عمارت صدا میزنید فهمیدین
همه تعجب کرده بودن
* چ....چ....چی
همه رفتن و اونم امد کنار من روی تخت نشست
& از اون کلبه خوشت آمده بود
با تکون دادن سرم تایید کردم که از اون کلبه خوشم آمده بود
& نظرت چیه ما یکی بسازیم
از حرفش تعجب کرده بودم
& چرا جواب نمیدی
* ارهههه (ذوق)
&😂
* چیه به چی میخندی
& به کیوتی تو
از حرفش لپام گل انداختن
& چرا خجالت میکشی
* تو چرا منو اینجا نگه داشتی اصلا چرا منو دزدیدی
& به زودی خودت میفهمی خب دیگه من میرم کار دارم توهم همینجا بمون تا برگردم
چند ساعت بعد
جیهوپ ویو
رفتم توی اتاقم خیلی کیوت خوابش برده بود ولی مجبور بودم بیدارش کنم
& ا.ت ا.ت
کنی تکون خورد و بعد بیدار شد
* هممم چیه
یه دست لباس بهش دادم
& اینا رو بپوش و زود بیا پایین منتظرم
* باشه زود میام
۴۲.۱k
۰۴ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.