سرکش9
#پارت_نهم
_جانگکوک
بهتره بری بخابی! عکسارو از روی زمین برداشتم و روی مبل نشستم.. دونه دونه عکساشو نگاه کردم.. با مدل لبای غنچه شدش لبخندی زدم..
_تهیونگ
کنارش روی مبل نشستم.. میخای باهاش چیکار کنی؟
_جانگکوک
گوشیمو دراوردم و به چند نفر گفتم که برن دنبالشو بیارنش اینجا.. سمت تهیونگ چرخیدم و بهش نگاه کردم.. موهای حالت دارش جلوی صورتش ریخته بود.. میخام معاملش کنم!
_تهیونگ
چی؟ ولی اون..
_جانگکوک
ولی؟
_تهیونگ
اون فقط یه بچس! به کدوم حرو.مزاده ای میخوای بدیش!(با جدیت)
_جانگکوک
به مصتر جونگ.. تو بار ازش خوشش اومد..
_تهیونگ
تو یه روانی! بلند شدم و خواستم برم که دستمو گرفت
_جانگکوک
چیه؟ دلت براش میسوزه؟ چرا؟ تو همونی نیستی که راضی نبودی پاشو اینجا بزاره؟
_تهیونگ
راضی نبودم و نیستم ولی ازتم نخاستم گورشو بکَنی! اون اونجا یه روزم دووم نمیاره!
_جانگکوک
بگو ببینم چرا دووم نمیاره؟ اون سرکشه میتونه از پس خودش بربیاد..
_تهیونگ
تو هیچوقت عمارت و اتاق مخصوص شکنجشو ندیدی پس انقدر حرف مفت نزن!
_جانگکوک
بهتره بری بخابی! عکسارو از روی زمین برداشتم و روی مبل نشستم.. دونه دونه عکساشو نگاه کردم.. با مدل لبای غنچه شدش لبخندی زدم..
_تهیونگ
کنارش روی مبل نشستم.. میخای باهاش چیکار کنی؟
_جانگکوک
گوشیمو دراوردم و به چند نفر گفتم که برن دنبالشو بیارنش اینجا.. سمت تهیونگ چرخیدم و بهش نگاه کردم.. موهای حالت دارش جلوی صورتش ریخته بود.. میخام معاملش کنم!
_تهیونگ
چی؟ ولی اون..
_جانگکوک
ولی؟
_تهیونگ
اون فقط یه بچس! به کدوم حرو.مزاده ای میخوای بدیش!(با جدیت)
_جانگکوک
به مصتر جونگ.. تو بار ازش خوشش اومد..
_تهیونگ
تو یه روانی! بلند شدم و خواستم برم که دستمو گرفت
_جانگکوک
چیه؟ دلت براش میسوزه؟ چرا؟ تو همونی نیستی که راضی نبودی پاشو اینجا بزاره؟
_تهیونگ
راضی نبودم و نیستم ولی ازتم نخاستم گورشو بکَنی! اون اونجا یه روزم دووم نمیاره!
_جانگکوک
بگو ببینم چرا دووم نمیاره؟ اون سرکشه میتونه از پس خودش بربیاد..
_تهیونگ
تو هیچوقت عمارت و اتاق مخصوص شکنجشو ندیدی پس انقدر حرف مفت نزن!
۲.۳k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.