ویو جیا
ویو جیا
کوک: روت بودم ؟ منظورت چیه؟ ( خنده
جیا: ای پسره منحرففف
کوک: چیه یجور گفتی روم بودی گفتم ۱۰ راند زیرم جون دادی
جیا: ایششش
کوک: شاید ب زودی
جیا: چی؟
دیگه جوابمو ندادو وارد کلبه شد
منم پشت سرش رفتم
وسایلو جنع کردم و پتو و دشک و دوباره مرتب کردمو
رفتم داخل عمارت
جونگ کوک رفت اتاقش
منم رفتم دوش گرفتمو با حله نشستم جلو میز اینه تا موهامو خشک کنم چون بدم میومد لبتسم توسط موهام خیس شه
تمام موهامو ی طرف انداختم
شروع کردم ب خشککردن موهام
ویو جونگ کوک
بعد از کلبه رفتم اتاقمو لباسمو عوض کردم
میخواستم برم بیرون
خواستم قبل رفتنم ب جیان خبر بدم
ب سمت اتاقش رفتمو در زدم
ولی صدای سشوهار مانع شنیدن در شده بود
اصلا چرا در میزنم؟
درو باز کردم که
با جیای که حله نمیتونست باها و گردنش حداقل تا سینشو بگیره مواجه شدم
با عصبانیت برگشت سمتم
جیا: در زدن بلد نیستی
کوک:ن
جیا: بی ادب بی تربیت
درو بستمو با ی لبخند که از محبت یا هر چییزی نبود ب سمتش رفتم
و بیشتر ترسناک بود
وقتی سمت رفتم حالت عصبانیتش ب تعجب و کمی ترس که باش کاری نکنم تبدیل شد
کوک: روت بودم ؟ منظورت چیه؟ ( خنده
جیا: ای پسره منحرففف
کوک: چیه یجور گفتی روم بودی گفتم ۱۰ راند زیرم جون دادی
جیا: ایششش
کوک: شاید ب زودی
جیا: چی؟
دیگه جوابمو ندادو وارد کلبه شد
منم پشت سرش رفتم
وسایلو جنع کردم و پتو و دشک و دوباره مرتب کردمو
رفتم داخل عمارت
جونگ کوک رفت اتاقش
منم رفتم دوش گرفتمو با حله نشستم جلو میز اینه تا موهامو خشک کنم چون بدم میومد لبتسم توسط موهام خیس شه
تمام موهامو ی طرف انداختم
شروع کردم ب خشککردن موهام
ویو جونگ کوک
بعد از کلبه رفتم اتاقمو لباسمو عوض کردم
میخواستم برم بیرون
خواستم قبل رفتنم ب جیان خبر بدم
ب سمت اتاقش رفتمو در زدم
ولی صدای سشوهار مانع شنیدن در شده بود
اصلا چرا در میزنم؟
درو باز کردم که
با جیای که حله نمیتونست باها و گردنش حداقل تا سینشو بگیره مواجه شدم
با عصبانیت برگشت سمتم
جیا: در زدن بلد نیستی
کوک:ن
جیا: بی ادب بی تربیت
درو بستمو با ی لبخند که از محبت یا هر چییزی نبود ب سمتش رفتم
و بیشتر ترسناک بود
وقتی سمت رفتم حالت عصبانیتش ب تعجب و کمی ترس که باش کاری نکنم تبدیل شد
۱۸.۲k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.