fake kook
fake kook
part³⁶ ③⑥
منو نینوس رفتیم خونه
✓: پسرم صورتت چش شده
نینوس رفت بهشون همه چیزو بگه یه نگاهی به من کرد نگاهش کردم
نینوس: یه پسره عوضی اومد اینکارو کرد
با عصبانیت بهش نگاه کردم
نینوس: عوضی که نبود پسر خوبی بود نه خوبم نبود خیلیم بد بود بیشعور مامان نگران نباش خواست مزاحم ا/ت بشه باهاش درگیر شدم
✓: واقعا که هنوز مثل قبل غیرتی هستی پسرم
رفتم تو اتاقم لباسامو عوض کردم برگشتم پیش نینوس
ا/ت: اوپا خیلی دوست دارم میدونستی
نینوس: خودتو لوس نکن
ا/ت: مرسی که به مامان چیزی نگفتی بهترین برادر دنیا
نینوس: 😏😏
فردا
هرچی به جونگکوک زنگ میزدم جواب نمیداد رفتم خونشون
مامانشو دیدم یادم افتاد که مین سانگ بودم
م: سلام ا/ت
ا/ت: ا/ت
م: جونگکوک همه چیزو بهم گفت
با چهره ناراحتی بهش نگاه کردم
م: ناراحت نباش عزیزم من از اول که دیدمت به دلم نشستی همین الان هم همینطور من از رابطه تو جونگکوک خبر دارم نمیخواد ناراحت بشی
ا/ت:من الان که فکرشو میکنم میبینم واقعا کار اشتباهی کردم
م: فکرشو نکن
کوک: ا/ت تو اینجا چیکار میکنی
ا/ت: هرچی بهت زنگ میزنم جواب ندادی نگران شدم
کوک: یعنی وقتی جواب ندادم حتما دوس داشتم جواب ندادم من هروقت عشقم بکشه جواب میدم تو چرا اومدی اینجا
ا/ت: خب من فک میکردم خدایی نکرده اتفاقی برات افتاده خیلی نگرانت بودم
کوک: لازم نکرده الان فهمیدی بفرما
ا/ت: ببخشید
مامان جونگکوک رفت نزدیک جونگکوک یه سیلی بهش زد
م: ۲۸ساله با پدرت زندگی میکنم از گل نازک تر بهم چیزی نگفته تو با چه حقی به این دختر این حرفارو زدی که فقط یک ماه باهم قرار میزارید اون که زنت نیست اگر هم بود محکم تر میزدم
کوک: مامان
م: بسه ا/ت دخترم لازم نیست نگرانش باشی جونگکوک دیروز نمیدونم با چه عوضی دعوا کرده بخاطر همین ناراحته
ا/ت: شما مطمئنید بخاطر اینه؟
م: اره ببین صورتشو حیفه این دختر بخواد نگران تو یکی باشه این اخلاقت و از کی یاد گرفتی من جای ا/ت بودم یک دقیقه ی دیگه باهات قرار نمیذاشتم
کوک: مامان داری دیوونم میکنم
ا/ت: مامان جون خدافظ
کوک: ا/ت صبر کن خودم میرسونمت
ا/ت: لازم نکرده
سریع از اونجا رفتم بیرون برگشتم خونه با گریه رفتم تو اتاقم
نینوس: اجی کوچیکه چیزی شده چرا گریه میکنی
ا/ت: ولم کن
نینوس: نکنه جونگکوک کاری کرده صبر کن برم حسابشو برسم
ا/ت: باز دیوونه شدی
#فیک
#سناریو
part³⁶ ③⑥
منو نینوس رفتیم خونه
✓: پسرم صورتت چش شده
نینوس رفت بهشون همه چیزو بگه یه نگاهی به من کرد نگاهش کردم
نینوس: یه پسره عوضی اومد اینکارو کرد
با عصبانیت بهش نگاه کردم
نینوس: عوضی که نبود پسر خوبی بود نه خوبم نبود خیلیم بد بود بیشعور مامان نگران نباش خواست مزاحم ا/ت بشه باهاش درگیر شدم
✓: واقعا که هنوز مثل قبل غیرتی هستی پسرم
رفتم تو اتاقم لباسامو عوض کردم برگشتم پیش نینوس
ا/ت: اوپا خیلی دوست دارم میدونستی
نینوس: خودتو لوس نکن
ا/ت: مرسی که به مامان چیزی نگفتی بهترین برادر دنیا
نینوس: 😏😏
فردا
هرچی به جونگکوک زنگ میزدم جواب نمیداد رفتم خونشون
مامانشو دیدم یادم افتاد که مین سانگ بودم
م: سلام ا/ت
ا/ت: ا/ت
م: جونگکوک همه چیزو بهم گفت
با چهره ناراحتی بهش نگاه کردم
م: ناراحت نباش عزیزم من از اول که دیدمت به دلم نشستی همین الان هم همینطور من از رابطه تو جونگکوک خبر دارم نمیخواد ناراحت بشی
ا/ت:من الان که فکرشو میکنم میبینم واقعا کار اشتباهی کردم
م: فکرشو نکن
کوک: ا/ت تو اینجا چیکار میکنی
ا/ت: هرچی بهت زنگ میزنم جواب ندادی نگران شدم
کوک: یعنی وقتی جواب ندادم حتما دوس داشتم جواب ندادم من هروقت عشقم بکشه جواب میدم تو چرا اومدی اینجا
ا/ت: خب من فک میکردم خدایی نکرده اتفاقی برات افتاده خیلی نگرانت بودم
کوک: لازم نکرده الان فهمیدی بفرما
ا/ت: ببخشید
مامان جونگکوک رفت نزدیک جونگکوک یه سیلی بهش زد
م: ۲۸ساله با پدرت زندگی میکنم از گل نازک تر بهم چیزی نگفته تو با چه حقی به این دختر این حرفارو زدی که فقط یک ماه باهم قرار میزارید اون که زنت نیست اگر هم بود محکم تر میزدم
کوک: مامان
م: بسه ا/ت دخترم لازم نیست نگرانش باشی جونگکوک دیروز نمیدونم با چه عوضی دعوا کرده بخاطر همین ناراحته
ا/ت: شما مطمئنید بخاطر اینه؟
م: اره ببین صورتشو حیفه این دختر بخواد نگران تو یکی باشه این اخلاقت و از کی یاد گرفتی من جای ا/ت بودم یک دقیقه ی دیگه باهات قرار نمیذاشتم
کوک: مامان داری دیوونم میکنم
ا/ت: مامان جون خدافظ
کوک: ا/ت صبر کن خودم میرسونمت
ا/ت: لازم نکرده
سریع از اونجا رفتم بیرون برگشتم خونه با گریه رفتم تو اتاقم
نینوس: اجی کوچیکه چیزی شده چرا گریه میکنی
ا/ت: ولم کن
نینوس: نکنه جونگکوک کاری کرده صبر کن برم حسابشو برسم
ا/ت: باز دیوونه شدی
#فیک
#سناریو
۲۴.۳k
۰۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.