⛓عشق دو طرفه ۲۸🖤⛓

⛓عشق دو طرفه ۲۸🖤⛓


نشسته بودیم پا تلوزیون و به سوفیا گفتم
بیا فیلم ترسناک ببینیم نظرت چیه ؟
سوفیا:اوم اره ببینیم منم برم پفیل بیارم بخوریم!
جولی:اوم اره برو بیار
وی:ولی فیلم ترسناک ن یه فیلم عاشقانه بزار
جولی:می‌ترسی
وی:ن
جولی:چرامیترسی...ترسو....ترسو هی هی ترسو.
وی:گفتم نمی‌ترسم بزار ببینیم ببینم کی می‌ترسه
جولی:اوک
فیلم گذاشتیم سوفیا هم به یه کاسه بزرگ پفیل‌ اومد
کمی از فیلم گذشته بود صحنه ترسناکش اومد و یهو تهیونگ ترسید و پرید بغلم !
جولی:ترسیدی !ترسو
وی:ن نترسیدم خاستم بغلت کنم
جولی:بازم صحنه ترسناک داره ها
وی:عایش ن دیگه
یهو گوشیم زنگ خورد چا بود اسمشو تو گوشیم عشق ابدی سیو کرده بودم تا تهیونگ دیدی دستاشو مشت کرد و گفت عشق ابدی کیه
جولی:چا اون چطور
وی:هیچی جوابشو بده
جولی:الو سلام عشق
چا :سلام زندگیم خوبی
جولی: من خوبم خودت خوبی !کجایی ؟
چا:منم خوبم! با کوکی اومدیم یه سری کار های ماموریت انجام بدیم
جولی:اوک مراقب خودت باشیا از طرف سوفیا به کوکی بگو مواظب خودت باش
چا:چشم حتما !من باید برم عشقم بعدا زنگت میزنم
جولی:باشه فدات شم بای
چا:بای


وی:چی میگفت!
جولی:ها؟ باید بدونی؟
وی :آره باید بدونم
جولی:همینجوری زنگ زده بود
وی :اوک همینجوری
جولی:شک داری بیا زنگ بزن
وی:لازم نکرده


میخاستم برم تو اتاق
تهیونگ:کجا میری
جولی:تو اتاق برم بخابم
تهیونگ:اوک خوب بخابی
جولی:ممنون توهم بخاب
تهیونگ:باش
....