وقتی مافیا هستی و عضو هشتم بی تی اس

وقتی مافیا هستی و عضو هشتم بی تی اس...
پارت نهم
ویو یونگی
رفتم پایین دیدم ا.ت خوابه رفتم پیش بچه ها که بهشون ماجرا رو بگم...
#هی بچه ها
جین:بله
#بیاید بشینید یه چی بگم
پسرا سر میز نشستن
کوک:خب؟!
# ا.ت چیکارش کسی می‌دونه ؟!
ته:نه مگه تو میدونی
#ببینید ا.ت یه آدم عادی نیست اون داشت با سوجون داخل اتاق در مورد دشمن و حمله و محموله و نمی‌دونم بادیگارد و اینا حرف میزد
نامجون:چی ؟! دقیق تر بگو
#سوجون اومد داخل اتاق با ا.ت به ا.ت گفت فلانی حمله کرده و نصف محموله ها رو برده تعداد بادیگارد های طرف بیشتر بوده که ا.ت گفت فردا به یه بهانه ای میام که حمله کنیم نیرو ها رو آماده کن
جیهوپ:محموله ؟! تنها شغلی که من با این چیز هایی که می‌دونم اینه که ا.ت مافیا باشه
همه:چیی؟!
جیهوپ: آروم بابا ...میگم نکنه ا.ت مافیا هست
جیمین:نه بابا امکان نداره
نامجون:چی چی امکان ندارد فقط یه مافیا میتونه مثل ا.ت اونجوری خونه و زندگی داشته باشه
#ببینید ما فردا میزاریم ا.ت بره بعد چمیدونم به یه نفر میگیم ا.ت رو تعقیب کنه بفهمیم قضیه از چه ماجرا هست هومم؟!
تهیونگ:آره آره خوبه به ،به هانول بگیم بده ؟!
جین:یه دختر بره!؟
تهیونگ:اون دختر قدرتمندی از پس اینکار ها بر میاد
#اوکی
پرش زمانی به فردا
ویو ا.ت
رفتم پایین دیدم یونگی نیست یعنی حرف های من و سوجون رو شنیده ؟! لباس هام رو عوض کردم و رفتم پیش پسرا سر میز صبحانه بودن
+سلامم
هوپی:سلام ا.ت
+میگم من امروز باید تا یه جایی برم
نامجون:کجا؟!
+باید جواب پس ...یعنی دوست. دختر سوجون قهر کرده می‌خوام آشتی شون بدم
جین:آها
بعد از یک ساعت حرکت کردم سمت عمارت وقتی رسیدم دیدم همه بادیگارد ها آماده باش وایستادع بودن که با دیدن من تا کمر خم شدن رفتم پیش سوجون و به عمارت یونگ هی حمله کردیم
پرش زمانی به دو ساعت بعد
بعد از دو ساعت خسته کننده و خفن رفتیم عمارت محموله ها رو پس گرفتیم
+فکر کرده می‌تونه به این راحتی کوکائین ها رو بدزده احمق
سوجون@؛خوبه واقعا خسته شدم
رفتیم عمارت لباس هام رو عوض کردم و رفتم سمت خونه پسرا
ویو جین:
داشتیم حرف می‌زدیم که سوجون اومد
&جین شی جین شی
جین:چیشده ؟!
&ا.ت رفت به یه عمارت که کلی بادیگارد و با اسلحه وایستاده بودن کلی هم ماشین بود وقتی ا.ت رو دیدن براش تعظیم کردن بعدم ا.ت یه اسلحه گرفت و به سمت یه عمارت رفتند و کلی اونجا دعوا شد اخرم ا.ت با یه کامیون که معلوم نبود داخلش چی بود از عمارت خارج شد
(چه گنگ😂)
کوک؛اون واقعا خلافکار هست ؟!
جیهوپ:امکان ندارد
داشتیم حرف می‌زدیم که در باز شد و ا.ت اومد داخل با دیدن هانول ما تعجب کرد
و،ولی چرا لباسش عوض شده بود
نامجون:ا.ت چرا لباست عوض شده
+....
نظر یادت نره رفیق!

#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake
دیدگاه ها (۱۷)

وقتی ازت متنفر بود...پارت دهم ویو یونگی رفتم در رو باز کردم ...

وقتی ازت متنفر بود...پارت یازدهم ویو بورام با اون حرفش کمی ت...

وقتی مافیا هستی و عضو هشتم بی تی اس...پارت هشتم ویو ا.ت هرکس...

وقتی ازت متنفر بود...پارت نهم داشتم شیر موز می‌خوردم که با چ...

فیک به من نگاه آن اسممو صدا کن پارت (۷)

فیک به من نگاه کن اسممو صدا کن پارت (۶)

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁴⁴{ ساعت ⑨صبح } داشتیم صبحونه میخوردیم... ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط