وقتی مافیا هستی و عضو هشتم بی تی اس...
وقتی مافیا هستی و عضو هشتم بی تی اس...
پارت هشتم
ویو ا.ت
هرکس رفت دوش بگیره که ...
بعد از دوش گرفتند اومدیم نشستیم منم لش کردم رو مبل تک نفره
+آخخ خسته شدم
تهیونگ:من گلوم پاره شد با اون (بلند داد بزنید ) که گفتم
همه:😂
+الان چیکار کنیم ؟!
یونگی:من میرم میخوابم (خمیازه) خیلی خوابم میاد
نامجون :برو
کوک:منم میخوام گیم بزنم
ته و جیمین :ما هم میایم
جیهوپ:ا.ت تو نمیری ؟!
+من ؟! نه نه من میخوام کتاب بخونم
نامجون :کتابب؟!
+ا،اره
جین:خدایا یکی دیگه هم به نامجون اضافه شد
هوپی:من برم رو آهنگم کار کنم
هر کس رفت سر کار خودش منم داشتم کتاب میخوندم که زنگ در به صدا در اومد
کوک:من میرممم
کوک رفت در رو باز کرد
کوک:شما؟!
#بنده لی سوجون هستم با کیم ا.ت کار دارم
کوک:بفرمایید
کوک با سوجون اومد داخل
+سوجوناا اینجا چیکار میکنی ؟!
#بیا کارت دارم
سوجون دست من رو کشید و برد تو اتاق خودم و یونگی
#ببین ا.ت یونگ هی امروز به عمارت حمله کرد نصف محموله ها رو هم برد
+چیی؟! چجوری؟! پس اون بادیگارد ها چی شدن ؟!
#تعداد بادیگارد های اون بیشتر بود شکست خوردیم تازه گفت بهت بگم که به این راحتی ها ولت نمیکنه
+عوضی فردا بهش حمله میکنیم
#چی حمله ؟! اما...
+اما نداره فردا به یه بهونه میام عمارت وسایل رو آماده کن حمله میکنیم
#باشه من میرم افراد رو جمع کنم تو هم برو این ها شک نکنن
+باشه
سوجون رفت منم اومدم برم مسواکم رو بردارم که وقتی برگشتم با یونگی مواجه شدم که رو تخت دراز کشیده بود ی،یعنی ممکنه حرف ها رو شنیده باشه نه نه دختر ولش کن رفتم مسواک زدم و رو تخت دراز کشیدم که خوابم برد
ویو یونگی
وقتی ا.ت و سوجون اومدن داخل اتاق بیدار شدم ا.ت واقعا چی کاره هست حمله ؟! محموله؟! بادیگارد؟! اینا چی بودن؟!
رفتم پایین دیدم ا.ت خوابه رفتم پیش بچه ها که بهشون ماجرا رو بگم که
...
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake
پارت هشتم
ویو ا.ت
هرکس رفت دوش بگیره که ...
بعد از دوش گرفتند اومدیم نشستیم منم لش کردم رو مبل تک نفره
+آخخ خسته شدم
تهیونگ:من گلوم پاره شد با اون (بلند داد بزنید ) که گفتم
همه:😂
+الان چیکار کنیم ؟!
یونگی:من میرم میخوابم (خمیازه) خیلی خوابم میاد
نامجون :برو
کوک:منم میخوام گیم بزنم
ته و جیمین :ما هم میایم
جیهوپ:ا.ت تو نمیری ؟!
+من ؟! نه نه من میخوام کتاب بخونم
نامجون :کتابب؟!
+ا،اره
جین:خدایا یکی دیگه هم به نامجون اضافه شد
هوپی:من برم رو آهنگم کار کنم
هر کس رفت سر کار خودش منم داشتم کتاب میخوندم که زنگ در به صدا در اومد
کوک:من میرممم
کوک رفت در رو باز کرد
کوک:شما؟!
#بنده لی سوجون هستم با کیم ا.ت کار دارم
کوک:بفرمایید
کوک با سوجون اومد داخل
+سوجوناا اینجا چیکار میکنی ؟!
#بیا کارت دارم
سوجون دست من رو کشید و برد تو اتاق خودم و یونگی
#ببین ا.ت یونگ هی امروز به عمارت حمله کرد نصف محموله ها رو هم برد
+چیی؟! چجوری؟! پس اون بادیگارد ها چی شدن ؟!
#تعداد بادیگارد های اون بیشتر بود شکست خوردیم تازه گفت بهت بگم که به این راحتی ها ولت نمیکنه
+عوضی فردا بهش حمله میکنیم
#چی حمله ؟! اما...
+اما نداره فردا به یه بهونه میام عمارت وسایل رو آماده کن حمله میکنیم
#باشه من میرم افراد رو جمع کنم تو هم برو این ها شک نکنن
+باشه
سوجون رفت منم اومدم برم مسواکم رو بردارم که وقتی برگشتم با یونگی مواجه شدم که رو تخت دراز کشیده بود ی،یعنی ممکنه حرف ها رو شنیده باشه نه نه دختر ولش کن رفتم مسواک زدم و رو تخت دراز کشیدم که خوابم برد
ویو یونگی
وقتی ا.ت و سوجون اومدن داخل اتاق بیدار شدم ا.ت واقعا چی کاره هست حمله ؟! محموله؟! بادیگارد؟! اینا چی بودن؟!
رفتم پایین دیدم ا.ت خوابه رفتم پیش بچه ها که بهشون ماجرا رو بگم که
...
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake
۳.۴k
۲۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.