" آمدی"...؟ ! جانم به قربانت " نرو "با ما " بمان "
" آمدی"...؟ ! جانم به قربانت " نرو "با ما " بمان "
با وفا یی کن ندارم تاب این غم را ،بمان
درد دوری گر که عمری روح و دل سوهان کشید
در هوای " ما " شدن من مانده ام برپا ، بمان
" چشم بند"یهای عالم عمر ما غارت نمود
چشم من را باز کن برچهره ی زیبا ، بمان
کوچه باغ منتهی بر وصل را گمگشته ایم
ای که پیدا بوده ای در عین ناپیدا ، بمان
نازنین نرم دل ، عشق از نفس افتاده بود !
با امید وصل توشدناگهان مانا ، بمان
با نبودن های تو عرفان این دل ناقص است
باش و گو بر نبض عرفان:بر دل شیدا بمان
بی تو نامفهوم باشد دین و دنیا در دلم
ای تو مفهوم تمام دین و این دنیا ، بمان
طرح وصلت نوشداروی تمام غصه هاست
ای تو تنها مرهم غمهای این تنها ، بمان
یوسف دل پیرهن چاک است و در زندان عشق !
دستگیر دل تویی ای "مریم عذرا " بمان
سوز بال و پرشکن ها ارمغان از جور بود
بودنت ای بال پروازی بر این پرها ، بمان
با وفا یی کن ندارم تاب این غم را ،بمان
درد دوری گر که عمری روح و دل سوهان کشید
در هوای " ما " شدن من مانده ام برپا ، بمان
" چشم بند"یهای عالم عمر ما غارت نمود
چشم من را باز کن برچهره ی زیبا ، بمان
کوچه باغ منتهی بر وصل را گمگشته ایم
ای که پیدا بوده ای در عین ناپیدا ، بمان
نازنین نرم دل ، عشق از نفس افتاده بود !
با امید وصل توشدناگهان مانا ، بمان
با نبودن های تو عرفان این دل ناقص است
باش و گو بر نبض عرفان:بر دل شیدا بمان
بی تو نامفهوم باشد دین و دنیا در دلم
ای تو مفهوم تمام دین و این دنیا ، بمان
طرح وصلت نوشداروی تمام غصه هاست
ای تو تنها مرهم غمهای این تنها ، بمان
یوسف دل پیرهن چاک است و در زندان عشق !
دستگیر دل تویی ای "مریم عذرا " بمان
سوز بال و پرشکن ها ارمغان از جور بود
بودنت ای بال پروازی بر این پرها ، بمان
۸.۰k
۲۷ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.