و اندوه رو در روی من نشست


و اندوه رو در روی من نشست
اندکی در من خیره شد
گریه را آغاز کرد !
و من ساکت ایستادم ...
دیدگاه ها (۱)

‌یک لبش جان می ستاند،یک لبش جان میدهد...

‌میدانستم که تو سیبی هستی از بهشت ...اما کنار دریا که دیدمتد...

‌گر چنینی گر چنانیجان مایی جانِ جان...

‌من بی توسر افکندهو دم ‌سردمو دلخونای عشق!سرت سبزو دمت گرمو ...

یه معلم نمیتونه ۳۱ نفر رو ساکت کنه بعد جنگکوک بچم با یه حرکت...

پارت ۱۶۶

𝑭𝒓𝒐𝒎 𝒎𝒚 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕 :: part¹⁴ "...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط