جفد کوچولوی من

جفد کوچولوی من🦉:
part: 19
.
دیانا:
با سوزش بیدار شدم من کجام با یاداوری چندساعت پیش دیانا: خدا یا من چرا زنده موندم(باداد)
یهو ستایش پانیذ بدو بدو اومدن سمتم
پانیذ: چرا داد میزنی
دیانا: نیکا (باداد)
این دفعه ارسلان اومد داخل
ارسلان: میخوای به نیکا بگم برای چند روز بیاپیشت
دیانا: نه نه میخوام خودم برم
ارسلان: هرطور راحتی
دیانا: کی ترخیص میشم
پانیذ: ارسلان برو بپرس بیا
ارسلان: اوک
ستایش:قشنگم نمیدونی وقتی اومدم دیدم روزمین افتادی چی کشیدم؟(باگریه) 
پانیذ: من الان خودم زنگ میزنم نیکا
شروع مکالمه ـ
پانیذ: سلام بی معرفت
نیکا: سلام خودت میدونی که کار دارم
پانیذ: یه خبر خوب یه خبر بد
نیکا: بگو دق مرگم کردی
پانیذ: خبر خوب دیانا تورو میخواد ببینه و قرار بیاد ترکیع خبر بد دیانا به خاطر جنابالعی خودکشی کرده
نیکا: الان حالش خوبه(با بغض)
پانیذ: بد نیس ولی الان ترو میخواد
نیکا: بیام
پانیذ: نه خودش میاد
پایان مکالمه
ارسلان: سرمت تموم بشه ترخیص میشی
دیانا: مــــــمــــــنــــــــــــونـــ
ارسلان: خواهــــــــــــــــش
سرم تموم شد
دیدگاه ها (۰)

جغد کوچولوی من🦉: part: 20. دیانا: سرم تموم شد. ارسلان رفت کا...

جغد کوچولوی من🦉: part: 21. دیانا: ارسلان از دستشویی اومد دیا...

جغد کوچولوی من‌🦉: part: 18. دیانا: متین صدا کردم دیانا: متین...

جغد کوچولوی من🦉: part: 17. 9ماه بعد: دیانا: توی این 9ماه چند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط