جغد کوچولوی من🦉:
جغد کوچولوی من🦉:
part: 21
.
دیانا:
ارسلان از دستشویی اومد
دیانا: میگم ارسلان من کی میرم خونه ام
ارسلان: چند روزی همینجا هستی
دیانا: من میخوام برم خونه ی خودم
ارسلان: فعلا از خونه خبری نیس
دیانا: بمیری (دور از جون)
ارسلان: با غرغر های تو حتما
رفتم صبحانه رو اماده کنم
ارسلان: به به چه سفره رنگی
دیانا: از هر انگشتم هنر میباره
ارسلان: اعتماد به نفس اعتماد به سقف
صبحانه رو خوردیم که ارسلان گفت:
شب من از شرکت اومدم اماده باش بریم بیرون
دیانا: باشه
ارسلان رفت شرکت من موندم توی خونه تنها تصمیم گرفتم خونه رو تمیز کنم ای بابا یادم رفت به ارسلان بگم ظرفا رو بشوره خودم ظرفا رو شروع کردم شستن کل خونه رو تمیز کردم تصمیم گرفتم خورشت سبزی درست کنم ساعت نگاه کردم 5بود غذا رو خوردم رفتم اماده شدم (عکس هست) تینت کرم پودر، کانسیلر، سایه بنفش ، کانتور زدم خیلی خوشگل شده بودم توی ایینه بوس برای خودم فرستادم ارسلان اومد
دیانا: سه ساعت اماده شدم اقا هنوز تازه رسیده
ارسلان: باشه بابا
ارسلان:
از حق نگذریم دیانا خیلی خوشگل شده بود.
ارسلان: بریم
دیانا: بریم من که اماده شدم
سوار ماشینـــــ شدیم رفتیم سمت رستوران
ارسلان:دیانا چی میخوری
دیانا: چلو کباب، سالاد سزار، نوشابه
ارسلان: دیگه چیزی لازم نداری
دیانا: نه
رفتم غذا هارو سفارش دادم غذا هارو خوردیم
part: 21
.
دیانا:
ارسلان از دستشویی اومد
دیانا: میگم ارسلان من کی میرم خونه ام
ارسلان: چند روزی همینجا هستی
دیانا: من میخوام برم خونه ی خودم
ارسلان: فعلا از خونه خبری نیس
دیانا: بمیری (دور از جون)
ارسلان: با غرغر های تو حتما
رفتم صبحانه رو اماده کنم
ارسلان: به به چه سفره رنگی
دیانا: از هر انگشتم هنر میباره
ارسلان: اعتماد به نفس اعتماد به سقف
صبحانه رو خوردیم که ارسلان گفت:
شب من از شرکت اومدم اماده باش بریم بیرون
دیانا: باشه
ارسلان رفت شرکت من موندم توی خونه تنها تصمیم گرفتم خونه رو تمیز کنم ای بابا یادم رفت به ارسلان بگم ظرفا رو بشوره خودم ظرفا رو شروع کردم شستن کل خونه رو تمیز کردم تصمیم گرفتم خورشت سبزی درست کنم ساعت نگاه کردم 5بود غذا رو خوردم رفتم اماده شدم (عکس هست) تینت کرم پودر، کانسیلر، سایه بنفش ، کانتور زدم خیلی خوشگل شده بودم توی ایینه بوس برای خودم فرستادم ارسلان اومد
دیانا: سه ساعت اماده شدم اقا هنوز تازه رسیده
ارسلان: باشه بابا
ارسلان:
از حق نگذریم دیانا خیلی خوشگل شده بود.
ارسلان: بریم
دیانا: بریم من که اماده شدم
سوار ماشینـــــ شدیم رفتیم سمت رستوران
ارسلان:دیانا چی میخوری
دیانا: چلو کباب، سالاد سزار، نوشابه
ارسلان: دیگه چیزی لازم نداری
دیانا: نه
رفتم غذا هارو سفارش دادم غذا هارو خوردیم
۱۲.۱k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.