وبامشت زدم توصورت پسری که دفترچم دستش بود(کسایی که انتقام
وبامشت زدم توصورت پسری که دفترچم دستش بود(کسایی که انتقام جویانتوکیورودیدن میدونن هاکای وقتی اولین با یکی ازاعضای اژدهای سیاه زد انیاهم انجوری مشت زد)
بعد بلند شدمو دفترچمو برداشتم همشو برگاشون ریخته بود بانگاخی ترستاک گفتم
انیاـ: گه شما هم نمیخواین این بلا روسرتون بیارم برین کنار
وایی چه که چه حالی کردم خبلی وقت بودکه تومدرسه به کسی مشت نزده بودم اخرین بار بامشت زدم توصورت دامیان
فلش بک
دامیان: هویی دختره بابای تو چیکارس؟ اگه بابات شغل مهمی داشته باشه میزارم باهام دوست بشی
انیا: بابام جاسو امم یعنی دکتر احساساته
دامیان: هه پس شغل مهمی نداره دختره کله صورتی
انیا: خب که چی مگه توبابای منی؟
همه داشتن به دامیانمی خندیدن که دامیان گفت
دامیان: ساکت شین ببینم
وبعدمعلم اومدو گفت
معلم: دعوا توی روز اول مدرسه؟ امید وارم بدونین که چه نتیجه ای داره
بعد انیا ودامیان بامعلم رفتن و اونا اخر بودن پس دامیان با کاغذ زد توسر انیا ولی انیا هیچی نگف وفقط برگشت وبازدامیان اومد جلو وگفت
دامیان: هه دختره یکله صو رتی هروز حسابی اذیتت میکنم
که نوچش گفت
؟: اگه گریش بگیره میره پیش باباش که دکتر احساساته
دیگه اعصاب انیا خورد شده بودکه دامیان گفت
دامیان: چیه نکنه ترسیدی
اینو که گفت انیا بامشت زد توصورتش و دامیا پرت شد توی سطل اشغال انیا به معلمش گفت دامیان پای بکی رو لگد کرده برای همین اونوزده خب خشبختانه معلم به جای سه رعد نقره ای یک رعد داد
پایان فلش بک
داشتم ازکلاس میومدم بیرون که دامیانو دیدم ای خدا چه شانسی من دارم ولش کن الان دیگه من باید برم ازکنارش رد شدم که دستمو گرفت وگفت
دامیان: من هنوز کرم نریختم
ای خدا گفتم چته گفت
دامیان: بیابریم تو حیاط بهت میگم کله صورتی
اینو که گفت گوشیم زنگ خورد شماره ناشناش بود ولی جواب دادم که گفت
؟: ببین من نمیدونم کی عستی ولی اگه میخوایی بلکبین سالم بمونه باید بیای به این ادرس که میگم اگرم به پایس زنگ بزنی من این دختررو میکشم
دامیانم شنید اون یارو یه ادرس فرستادومن بهدامیان گفتم بیا بریم
دامیان: احتمالا ازمون پول میخوا
گفتم
انیا:اره چون گفته خیلیم گفته
خب یسری چیز توی گوش دامیان گفتم وانم گفت
دامیان: این خیلی خطرناکه
انیا: قول میدو اتفاقی نیوفته باشه ای گفت ورفتیم همون جایی که گفته بودمن توی اون کیف پول بودم ودامیان هم بیرون کیف پولودادو انم درشوبتز کردروش پول بودو زیر اون پلا من خب بکی رو دادبه دامیان نکته اون پولا تقلبی بودن ودامیان ازدر اونجا خارج شد ومنازکیف با اسلحه در اومدم و.....
بعد بلند شدمو دفترچمو برداشتم همشو برگاشون ریخته بود بانگاخی ترستاک گفتم
انیاـ: گه شما هم نمیخواین این بلا روسرتون بیارم برین کنار
وایی چه که چه حالی کردم خبلی وقت بودکه تومدرسه به کسی مشت نزده بودم اخرین بار بامشت زدم توصورت دامیان
فلش بک
دامیان: هویی دختره بابای تو چیکارس؟ اگه بابات شغل مهمی داشته باشه میزارم باهام دوست بشی
انیا: بابام جاسو امم یعنی دکتر احساساته
دامیان: هه پس شغل مهمی نداره دختره کله صورتی
انیا: خب که چی مگه توبابای منی؟
همه داشتن به دامیانمی خندیدن که دامیان گفت
دامیان: ساکت شین ببینم
وبعدمعلم اومدو گفت
معلم: دعوا توی روز اول مدرسه؟ امید وارم بدونین که چه نتیجه ای داره
بعد انیا ودامیان بامعلم رفتن و اونا اخر بودن پس دامیان با کاغذ زد توسر انیا ولی انیا هیچی نگف وفقط برگشت وبازدامیان اومد جلو وگفت
دامیان: هه دختره یکله صو رتی هروز حسابی اذیتت میکنم
که نوچش گفت
؟: اگه گریش بگیره میره پیش باباش که دکتر احساساته
دیگه اعصاب انیا خورد شده بودکه دامیان گفت
دامیان: چیه نکنه ترسیدی
اینو که گفت انیا بامشت زد توصورتش و دامیا پرت شد توی سطل اشغال انیا به معلمش گفت دامیان پای بکی رو لگد کرده برای همین اونوزده خب خشبختانه معلم به جای سه رعد نقره ای یک رعد داد
پایان فلش بک
داشتم ازکلاس میومدم بیرون که دامیانو دیدم ای خدا چه شانسی من دارم ولش کن الان دیگه من باید برم ازکنارش رد شدم که دستمو گرفت وگفت
دامیان: من هنوز کرم نریختم
ای خدا گفتم چته گفت
دامیان: بیابریم تو حیاط بهت میگم کله صورتی
اینو که گفت گوشیم زنگ خورد شماره ناشناش بود ولی جواب دادم که گفت
؟: ببین من نمیدونم کی عستی ولی اگه میخوایی بلکبین سالم بمونه باید بیای به این ادرس که میگم اگرم به پایس زنگ بزنی من این دختررو میکشم
دامیانم شنید اون یارو یه ادرس فرستادومن بهدامیان گفتم بیا بریم
دامیان: احتمالا ازمون پول میخوا
گفتم
انیا:اره چون گفته خیلیم گفته
خب یسری چیز توی گوش دامیان گفتم وانم گفت
دامیان: این خیلی خطرناکه
انیا: قول میدو اتفاقی نیوفته باشه ای گفت ورفتیم همون جایی که گفته بودمن توی اون کیف پول بودم ودامیان هم بیرون کیف پولودادو انم درشوبتز کردروش پول بودو زیر اون پلا من خب بکی رو دادبه دامیان نکته اون پولا تقلبی بودن ودامیان ازدر اونجا خارج شد ومنازکیف با اسلحه در اومدم و.....
۸.۲k
۰۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.