part 62
#part_62
#رها
محکم درو بستم
نه این حرف حالیش نمیشه
من دیگه صبرم تموم شده
شیطونه میگه بیخیال سن و سالش بشم یه کف گرگی بزنم تو صورتش یه جفت پام برم تو حلقش بعد بزنم عقیمش کنم تهشم دونه دونه دندوناشو بکشم دوتا گلولم بزنم تو کلش جنازشم بندازم تو دریا کوسه ها بخورن .....هیمن☺️
رفتم تو حیاط که دیدم طاها تو آلاچیق نشسته داره سیگار میکشه
رها-یه نخ بده
طاها-توبه استغفرالله من اهل نخ دادن نیستم خواهر برو از یکی دیگه نخ بگیر
رها-طاهاااا
طاها-باشه بابا جدیدا خیلی جیغ میزنی ها
یه نخ سیگار گرفت سمتم سیگار گذاشتم گوشه لبم و با آتیش سیگار طاها روشنش کردم
یه پوک عمیق زدم و دودشو دادم بیرون
رها-خسته شدم دیگه
طاها-رها انقدر زود کم نیار
رها-حالم بهم میخوره از ادمایی که میخوان جای دیگران تصمیم بگیرن
طاها-منم
رها-بیا از اینجا بریم دیگه حوصلشونو ندارم
طاها-بریم
پاشد و نگاهم کرد
طاها-پاشو دیگه
رها-ن حوصله خونه رو هم ندارم
طاها-پس خونه نمیریم
رها-پس کجا میریم
طاها-بهم اعتماد کن جای بد نمیبرمت
رها-اوکی برم وسایلمو بیارم
طاها-من میارم میرم سوییچم بگیرم
رها-باش
طاها رفت داخل ساختمون و من تو حیاط منتظرش موندم تا بیاد
بعد چند دقیقه سر و کلش پیدا شد
سوار ماشین شدیم و طاها صدای آهنگو تا ته برد
طاها-قبل رفتن بریم لباساتو عوض کنی
رها-ن حوصله ندارم با همینا بریم
طاها-اوکی ماشین و روشن کرد و راه افتاد
بعد چند دقیقه رسیدیم به یه باغ که صدای آهنگ از فاصله چند کیلومتریش میومد
رها-اینجا کجاست؟
طاها-پارتی یکی از دوستام شکیب و فریال و مبین و نازیم هستن
رها-عه پس منتظر چی هستی بریم تو دیگه
طاها-باش
#شکلات_تلخ
#رها
محکم درو بستم
نه این حرف حالیش نمیشه
من دیگه صبرم تموم شده
شیطونه میگه بیخیال سن و سالش بشم یه کف گرگی بزنم تو صورتش یه جفت پام برم تو حلقش بعد بزنم عقیمش کنم تهشم دونه دونه دندوناشو بکشم دوتا گلولم بزنم تو کلش جنازشم بندازم تو دریا کوسه ها بخورن .....هیمن☺️
رفتم تو حیاط که دیدم طاها تو آلاچیق نشسته داره سیگار میکشه
رها-یه نخ بده
طاها-توبه استغفرالله من اهل نخ دادن نیستم خواهر برو از یکی دیگه نخ بگیر
رها-طاهاااا
طاها-باشه بابا جدیدا خیلی جیغ میزنی ها
یه نخ سیگار گرفت سمتم سیگار گذاشتم گوشه لبم و با آتیش سیگار طاها روشنش کردم
یه پوک عمیق زدم و دودشو دادم بیرون
رها-خسته شدم دیگه
طاها-رها انقدر زود کم نیار
رها-حالم بهم میخوره از ادمایی که میخوان جای دیگران تصمیم بگیرن
طاها-منم
رها-بیا از اینجا بریم دیگه حوصلشونو ندارم
طاها-بریم
پاشد و نگاهم کرد
طاها-پاشو دیگه
رها-ن حوصله خونه رو هم ندارم
طاها-پس خونه نمیریم
رها-پس کجا میریم
طاها-بهم اعتماد کن جای بد نمیبرمت
رها-اوکی برم وسایلمو بیارم
طاها-من میارم میرم سوییچم بگیرم
رها-باش
طاها رفت داخل ساختمون و من تو حیاط منتظرش موندم تا بیاد
بعد چند دقیقه سر و کلش پیدا شد
سوار ماشین شدیم و طاها صدای آهنگو تا ته برد
طاها-قبل رفتن بریم لباساتو عوض کنی
رها-ن حوصله ندارم با همینا بریم
طاها-اوکی ماشین و روشن کرد و راه افتاد
بعد چند دقیقه رسیدیم به یه باغ که صدای آهنگ از فاصله چند کیلومتریش میومد
رها-اینجا کجاست؟
طاها-پارتی یکی از دوستام شکیب و فریال و مبین و نازیم هستن
رها-عه پس منتظر چی هستی بریم تو دیگه
طاها-باش
#شکلات_تلخ
۴۱.۶k
۰۱ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.