part 63
#part_63
#طاها
با بچه ها در حال قر دادن بودیم
انقدر خورده بودم که تعادل نداشتم
وسط آدما یهو رها رو گم کردم
اونم زیاد خورده بود شاید بیشتر از من
نگرانش شدم
آدمای مستو پس میزدم و رها رو صدا میزدم
طاها-رها کجایی....رها.....رها بیااااا
یهو چشم افتاد بهش که نشسته بود روی مبل و داشت میخندید
انقدر مست بود که حالش دست خودش نبود
یه پسره نشسته بود روی دسته مبل داشت با موهاش بازی میکرد
کم کم دستاش رفت سمت یقه لباس رها
جوش اوردم رفتم یقشو کشیدم پرتش کردم زمین
اونم وضعش بدتر از من بود با یه هول دادن من پخش زمین شد
دست رها رو کشیدم با خودم اوردمش بیرون
سوار ماشین شدم و به سمت خونه خودمون روندم
داغ کرده بودم
حرکاتم دست خودم نبود
وقتی رسیدیم
همون اول رها رو پرت کردم رو مبل
انقدر مست بودم که عقلمو از دست داده بودم
رها هم که کلا تو حال خودش نبود
خیمه زدم روش شروع کردم به کوتاه بوسیدن لباش
اونم بعد یه مکث طولانی لبامو با دندون کشید و میک میزد
دستم رفت سمت پیرهنم
جلیقه رو در اوردم و دکمه های پیرهنمو باز کردم
اما متوجه شدم وسط خونه ایم
رها رو بغل کردم و رفتم طبقه بالا
تو راه رها هی گلومو میبوسید و موهامو چنگ میزد
این حرکاتش داشت دیوونم میکرد
انداختمش روی تخت
لباسامو کامل در اوردم و یهو رها بلند شد
دستاشو دور گردنم حلقه کرد
تک تک اعضای صورتم میبوسید
تحریک شده بودم
تمام تنشو با دست داغم لمس میکرد
دستمو برد پایین لباسش و از تنش کشیدم بیرون
خوابوندمش روی تخت بوسه ای زیر گلوش زدم و کم کم رفتم پایین
#شکلات_تلخ
#طاها
با بچه ها در حال قر دادن بودیم
انقدر خورده بودم که تعادل نداشتم
وسط آدما یهو رها رو گم کردم
اونم زیاد خورده بود شاید بیشتر از من
نگرانش شدم
آدمای مستو پس میزدم و رها رو صدا میزدم
طاها-رها کجایی....رها.....رها بیااااا
یهو چشم افتاد بهش که نشسته بود روی مبل و داشت میخندید
انقدر مست بود که حالش دست خودش نبود
یه پسره نشسته بود روی دسته مبل داشت با موهاش بازی میکرد
کم کم دستاش رفت سمت یقه لباس رها
جوش اوردم رفتم یقشو کشیدم پرتش کردم زمین
اونم وضعش بدتر از من بود با یه هول دادن من پخش زمین شد
دست رها رو کشیدم با خودم اوردمش بیرون
سوار ماشین شدم و به سمت خونه خودمون روندم
داغ کرده بودم
حرکاتم دست خودم نبود
وقتی رسیدیم
همون اول رها رو پرت کردم رو مبل
انقدر مست بودم که عقلمو از دست داده بودم
رها هم که کلا تو حال خودش نبود
خیمه زدم روش شروع کردم به کوتاه بوسیدن لباش
اونم بعد یه مکث طولانی لبامو با دندون کشید و میک میزد
دستم رفت سمت پیرهنم
جلیقه رو در اوردم و دکمه های پیرهنمو باز کردم
اما متوجه شدم وسط خونه ایم
رها رو بغل کردم و رفتم طبقه بالا
تو راه رها هی گلومو میبوسید و موهامو چنگ میزد
این حرکاتش داشت دیوونم میکرد
انداختمش روی تخت
لباسامو کامل در اوردم و یهو رها بلند شد
دستاشو دور گردنم حلقه کرد
تک تک اعضای صورتم میبوسید
تحریک شده بودم
تمام تنشو با دست داغم لمس میکرد
دستمو برد پایین لباسش و از تنش کشیدم بیرون
خوابوندمش روی تخت بوسه ای زیر گلوش زدم و کم کم رفتم پایین
#شکلات_تلخ
۳۰.۴k
۰۱ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.