ات

𝕭𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖉𝖆𝖞..
𝕡𝕒𝕣𝕥𝟚𝟞

ا/ت
رفتم ناهار درست کردم
بعد نشستم کارتون دیدم
که دو ثانیه نکشید زنگ درو زدن
رفتم درو باز کردم
ددی مگ کلـ..
✓های جنده کوچولو..
"سری درو هول دادم تا ببندم
✓درو محکم باز کردم
"تو اینجا چیکار میکنی
الانا کوک میاد
تو رو خدا برو
✓انقد واست مهمه
موقعی که گذاشتی رفتی واست مهم بودم..
کاری ندارم
فقط
این فلش مال توعه
شاید بعد این قید کوکو زدی بجاش فکر انتقام بودی
" از حرفاش هیچی نفهمیدم
✓رفتم
"زل زده بودم به فلشه
چیکار کنم
ببینم
نبینم
چیکار کنم
هووف
رفتم زدم به لپتاپ
هنوز شرو نشده بود که کوک اومد
*بیبی گرل..
کجایی
" سری لپتاپو بستم
دددییییی
رفتم بغلش
*اوهو
بیا ابنبات
غذا حاضره
"ار ددی جون حاضره
*اوم تا میرم لباسا مو عوض کنم تو غذا رو بکش
" باچ
*رفتم تو اتاق
لپتاپ روی تخت بود
وا
دیدم ی فلش روشه
کنجکاو شدم
لپتاپو باز کردم
با دیدن اون فیلم
خوشکم زد
نکنه ات دیده دار نقش بازی میکنه..؟!
نکنه همش ی نقشه بود..؟!
نکنه میخواد اینو پخش کنه..
حتما ندیده که اینجوری رفتار کرده
فلشو برداشتم
ی نقشه به سرم زد
*اتتتت
"رفتم پیشش
یا خدا چیجده ددی
*این چیه
نشون دادن فلش
" فلش دیگ
*میدونم فلشه میگم کی بهت داده
"مال خودم بود
*دیگ نی
" چراااا
*فیلم پورن نگا میکنی تو
عه
"پو..رن
واقعا
حتما یکی اشتبا ریخته
با تعجب برگشتم اشپز خونه
سرم درد میکرد
" ددی من سرم درد میکنه میلم بخوابم
یک ساعت دیگ بیدارم کن
دیدگاه ها (۱)

𝕭𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖉𝖆𝖞..𝕡𝕒𝕣𝕥𝟚7*باشه بیبی گرلبگیر بخواب بیدارت میکنم"ممنون...

𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖉𝖆𝖞..𝕡𝕒𝕣𝕥28*رفتیم شام خوردیمحواست باشه بعد شام میری میخ...

𝕭𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖉𝖆𝖞𝕡𝕒𝕣𝕥𝟚5*هیچی نگفتم♡اتات هووف.. با اون مثلا ددیت چیکا...

𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖉𝖆𝖞𝕡𝕒𝕣𝕥𝟚4کوکموهاشو با سشوار خشک کردملباس تنش کردمیشو بو...

رمان بغلی من پارت ۳۲دیانا: دنیا رو سرم خراب شد دکتر منو با ه...

قلب سنگی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط