پارت نه
یهو سوهو پیداش شد
یونجین به سوهو تیر زد اما فقط یک خراش کوچک برداشت
اما اونا دوستام بودن و خیلی دوستشون داشتم
خون جلو چشمام رو گرفت
یک تیر زدم به پهلو ی یونجین و از هوش رفت
/چرا نکشتیش, اصلا اون کی بود
+ به اطلاعاتش نیاز دارم، دشمنمه
/چه معنی داره یه مرد دشمنت باشه(عصبی)
+ مگه من گفتم باشه(کمی داد و عصبی)
تکیه دادم به دیوار نفس نفس می زدم
- سر به سرش نزار نام می زنه ناقصت می کنه ها
/ اون باید از من بترسه نه من از اون😖
زنگ زدم بکهیون (بچه ها این هم دستیار ا.ته اما تو عمارت ا.ت میمونه)
بکهیون با ¶
+ بک...هیون...بیا..این..جسد هارو...ببر(نفس زنان)
¶اومدم اومدم
رفتم رسیدم پر جسد بود
¶ چیکار کردی ا.ت
+ میخواست با جون ته و نام منو تهدید نکنه
¶ حالا مگه چی به نام گفته انگار چی شده
+ می دونی که نام برام با ارزشه(نگاه ترسناک)
¶ب..بله
- منم هویج
+ نه شلغم
-ایشش😒
فلش بک به هفته ی بعد
نامجون ویو#
ا.ت کاملا خوب شده
بهمون گفتن ا.ت باید برای اتفاقات اخیر مصاحبه کنه
حرکت کردیم به سمت بیگ هیت
رسیدیم
ا.ت رفت داخل صحنه و ما هم نشستیم بین تماشا چی ها در ردیف اول(صندلی هاشون ویژه است اما بین تماشاچی ها)
(علامت مجری £)
£ سلام امروز در خدمتتون هستیم با برنامه......
£خانم ا.ت راسته که شما یک مافیا بودید
+ بله
£ کسانی که اذیتتون کردند رو چیکار کردید
+ کشتمشون
£😳ب..بله
مصاحبه تموم شد
وایسادیم رو به تماشاچی ها
که احساس کردم یک چیزی داره میاد سمتم سرمو بردم عقب و رو هوا چاقو رو گرفتم (فیلم هندی نیستا دیدید چطوری توپ رو رو هوا میگیرن همون طوری فقط از دستش گرفت)
+ یکی از اعضای پشت صحنتون
خیلی شیطونه
+ دفعه بعد برای کشتن کسی از چاقوی فیک استفاده نکن
«فلش بک به دو شب پیش»
+ بگو حرف بزن کی قراره بی تی اس رو بکشید
¥ نم..گم
دوباره شروع کردم زدنش
یک ربع بعد
¥ خل..ی.خو..ب چند روز...دیگه..ک..ه مصاحبه..دا..ری قراره یوجین بمب بزاره..اما..من..جاش.رو نمی دونم
+ بکهیون اینو ببر
«پایان فلش بک»
یوجین رو دیدمش به افرادم اشاره کردم(افرادش پشتن ، همونجایی که در داری مردم میان اونجا)
ایرپادی که تو گوشم بود رو روشن کردم
یونجین به سوهو تیر زد اما فقط یک خراش کوچک برداشت
اما اونا دوستام بودن و خیلی دوستشون داشتم
خون جلو چشمام رو گرفت
یک تیر زدم به پهلو ی یونجین و از هوش رفت
/چرا نکشتیش, اصلا اون کی بود
+ به اطلاعاتش نیاز دارم، دشمنمه
/چه معنی داره یه مرد دشمنت باشه(عصبی)
+ مگه من گفتم باشه(کمی داد و عصبی)
تکیه دادم به دیوار نفس نفس می زدم
- سر به سرش نزار نام می زنه ناقصت می کنه ها
/ اون باید از من بترسه نه من از اون😖
زنگ زدم بکهیون (بچه ها این هم دستیار ا.ته اما تو عمارت ا.ت میمونه)
بکهیون با ¶
+ بک...هیون...بیا..این..جسد هارو...ببر(نفس زنان)
¶اومدم اومدم
رفتم رسیدم پر جسد بود
¶ چیکار کردی ا.ت
+ میخواست با جون ته و نام منو تهدید نکنه
¶ حالا مگه چی به نام گفته انگار چی شده
+ می دونی که نام برام با ارزشه(نگاه ترسناک)
¶ب..بله
- منم هویج
+ نه شلغم
-ایشش😒
فلش بک به هفته ی بعد
نامجون ویو#
ا.ت کاملا خوب شده
بهمون گفتن ا.ت باید برای اتفاقات اخیر مصاحبه کنه
حرکت کردیم به سمت بیگ هیت
رسیدیم
ا.ت رفت داخل صحنه و ما هم نشستیم بین تماشا چی ها در ردیف اول(صندلی هاشون ویژه است اما بین تماشاچی ها)
(علامت مجری £)
£ سلام امروز در خدمتتون هستیم با برنامه......
£خانم ا.ت راسته که شما یک مافیا بودید
+ بله
£ کسانی که اذیتتون کردند رو چیکار کردید
+ کشتمشون
£😳ب..بله
مصاحبه تموم شد
وایسادیم رو به تماشاچی ها
که احساس کردم یک چیزی داره میاد سمتم سرمو بردم عقب و رو هوا چاقو رو گرفتم (فیلم هندی نیستا دیدید چطوری توپ رو رو هوا میگیرن همون طوری فقط از دستش گرفت)
+ یکی از اعضای پشت صحنتون
خیلی شیطونه
+ دفعه بعد برای کشتن کسی از چاقوی فیک استفاده نکن
«فلش بک به دو شب پیش»
+ بگو حرف بزن کی قراره بی تی اس رو بکشید
¥ نم..گم
دوباره شروع کردم زدنش
یک ربع بعد
¥ خل..ی.خو..ب چند روز...دیگه..ک..ه مصاحبه..دا..ری قراره یوجین بمب بزاره..اما..من..جاش.رو نمی دونم
+ بکهیون اینو ببر
«پایان فلش بک»
یوجین رو دیدمش به افرادم اشاره کردم(افرادش پشتن ، همونجایی که در داری مردم میان اونجا)
ایرپادی که تو گوشم بود رو روشن کردم
۹.۰k
۲۰ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.