پارت هفت
«فلش بک به شب»
ا.ت ویو#
آماده شدم
یواشکی از خونه زدم بیرون
سوار ماشین شدم و به سمت پایگاه حرکت کردم
با افرادم راه افتادیم
رسیدیم اروم وارد عمارت شدیم
دو تا باند داشتن می جنگیدن
مخفی شدیم
+ جک برو بالا هر کی هست رو دستگیر کن
¢ پس تو چی
+ گفتم برو
جک رفت
رفتم شروع کردم به شلیک
دست راست رئیس باند یکی از مافیا هارو دستگیر کردم
+ افسر لی بیا این رو ببر
@ اومدم
دوباره رفت شروع کردم به شلیک اما چون ماسک داشتم کسی منو نشناخت
چند نفر دیگه رو هم دستگیر کردم
لیسا : ا.ت اممم
لیسا رو گروگان گرفته بودند رئیس یکی از باند ها گفت
®افرادم رو بدید تا پسش بدم
+ چرا نمیای مساوی بجنگیم
® مشکلی ندارم
@ ا.ت گفتم انفرادی نروووو
+ نکنه انتظار داری بشینم کشته شدن افرادمون رو ببینم(با داد)
لیسا رو ولکرد اومد جلو
® گفتی مساوی اسلحه تو بزار زمین
اسلحه مو انداختم برا جک
¢ چیکار میکنی ا.ت
رفتیم شروع کردیم به ضربه زدن
بعد از بیست دقیقه انرژی اش تموم شد
با لگد زدم تو شکمش که خون بالا اورد
به یکی از افرادش اشاره کرد تا بهم شلیک کنه اما جا خالی دادم
لیسا : ا.ت خوبی
حواسم پرت شد و یک تیر زد تو پهلوم
به جک اشاره کردم اسلحه مو پرت کرد یک گلوله زدم وسط مغزش
سریع از عمارت خارج شدیم و حرکت کردیم
رسیدم به خونه جک کمکم کرد برم تو اتاقم
اعضا بیدار شدند
/شما
¢ من جک هستم
-حال ا.ت خوبه
¢ اره اما تیر خورده
اعضا : چیییی کیییی
بدو بدو رفیتم تو اتاقت ا.ت
در زدیم
+ جک گفتم من خوبم
/ماییم ا.ت
+ ا شمایید
پاشدم
- دراز بکش ببینم ، اوه اوه اوه
/ یا خدا تیر رد شده چجوری هنوز به هوشی
تق تق تق (مثلا صدای در😂
لباس ا.ت برای عملیات(اسلاید اول)
ا.ت ویو#
آماده شدم
یواشکی از خونه زدم بیرون
سوار ماشین شدم و به سمت پایگاه حرکت کردم
با افرادم راه افتادیم
رسیدیم اروم وارد عمارت شدیم
دو تا باند داشتن می جنگیدن
مخفی شدیم
+ جک برو بالا هر کی هست رو دستگیر کن
¢ پس تو چی
+ گفتم برو
جک رفت
رفتم شروع کردم به شلیک
دست راست رئیس باند یکی از مافیا هارو دستگیر کردم
+ افسر لی بیا این رو ببر
@ اومدم
دوباره رفت شروع کردم به شلیک اما چون ماسک داشتم کسی منو نشناخت
چند نفر دیگه رو هم دستگیر کردم
لیسا : ا.ت اممم
لیسا رو گروگان گرفته بودند رئیس یکی از باند ها گفت
®افرادم رو بدید تا پسش بدم
+ چرا نمیای مساوی بجنگیم
® مشکلی ندارم
@ ا.ت گفتم انفرادی نروووو
+ نکنه انتظار داری بشینم کشته شدن افرادمون رو ببینم(با داد)
لیسا رو ولکرد اومد جلو
® گفتی مساوی اسلحه تو بزار زمین
اسلحه مو انداختم برا جک
¢ چیکار میکنی ا.ت
رفتیم شروع کردیم به ضربه زدن
بعد از بیست دقیقه انرژی اش تموم شد
با لگد زدم تو شکمش که خون بالا اورد
به یکی از افرادش اشاره کرد تا بهم شلیک کنه اما جا خالی دادم
لیسا : ا.ت خوبی
حواسم پرت شد و یک تیر زد تو پهلوم
به جک اشاره کردم اسلحه مو پرت کرد یک گلوله زدم وسط مغزش
سریع از عمارت خارج شدیم و حرکت کردیم
رسیدم به خونه جک کمکم کرد برم تو اتاقم
اعضا بیدار شدند
/شما
¢ من جک هستم
-حال ا.ت خوبه
¢ اره اما تیر خورده
اعضا : چیییی کیییی
بدو بدو رفیتم تو اتاقت ا.ت
در زدیم
+ جک گفتم من خوبم
/ماییم ا.ت
+ ا شمایید
پاشدم
- دراز بکش ببینم ، اوه اوه اوه
/ یا خدا تیر رد شده چجوری هنوز به هوشی
تق تق تق (مثلا صدای در😂
لباس ا.ت برای عملیات(اسلاید اول)
۸.۸k
۱۴ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.