رمان مدرسه رویایی من
p¹⁸
آت : آها.اوک
کوک : پس فردا بیا بریم شهربازی
آت : شهربازی؟!... راستشو بگم اینکه بگم از شهربازی بدم میاد دروغ گفتم پس باشه...
کوک : آهوم
معلم : بچهها لطفاً همه سر جاتون بشینید
آت : همه نشستیم سینا نیومده بود حتماً به خاطر دیشب هنوز مسته... بعد اینکه معلم درسش را شروع کرد همش را گوش دادم بالاخره تموم شد همه رفتن حیات جز منو کوک، ته ، جیمین و یه دختر که داشت آهنگ گوش میداد... بلند شدم و رفتم جیمین..جینا چرا نیومده
جیمین : علیک سلام:ا
آت : سلام :/
جیمین : پررو... مست بود
آت : حدس می زدم.. مثل دیروز رفتم سمت پنجره و وایسادم...صدای قلدری ، شادی ،دعوا و ...صداهای مختلفی به گوش می رسید یعنی مدرسه خوب بود؟!
آت : آها.اوک
کوک : پس فردا بیا بریم شهربازی
آت : شهربازی؟!... راستشو بگم اینکه بگم از شهربازی بدم میاد دروغ گفتم پس باشه...
کوک : آهوم
معلم : بچهها لطفاً همه سر جاتون بشینید
آت : همه نشستیم سینا نیومده بود حتماً به خاطر دیشب هنوز مسته... بعد اینکه معلم درسش را شروع کرد همش را گوش دادم بالاخره تموم شد همه رفتن حیات جز منو کوک، ته ، جیمین و یه دختر که داشت آهنگ گوش میداد... بلند شدم و رفتم جیمین..جینا چرا نیومده
جیمین : علیک سلام:ا
آت : سلام :/
جیمین : پررو... مست بود
آت : حدس می زدم.. مثل دیروز رفتم سمت پنجره و وایسادم...صدای قلدری ، شادی ،دعوا و ...صداهای مختلفی به گوش می رسید یعنی مدرسه خوب بود؟!
- ۵.۷k
- ۲۶ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط