پارت28 اولین سفر تنهایی
پارت28 اولین سفر تنهایی
یکم با اوا حرف زدم بعد اوا گفت که میخواد بره نیم ساعت داشت خداحافظی میکرد موقعی که رفت گوشیم زنگ خورد مامانم بود
من: الو
مامان: سلام خوبی؟
من: ممنون تو خبی؟
مامان: اره شکر چند روز زنگت می زدم جواب نمیدادی چرا؟
من: گوشیم گم شده بود
مامان: اها
من؛ عاره
مامان: راستی هفته ی دیگه باید بری دانشگاه تا جمعه باید بیای تهران
همینو کم داشتیم
من: هفته اول رو نمیرم
مامان: چرا؟
من: میخوام بیشتر بمونم فعلا نمیام
مامان: باشه ولی باید برم کاراتو برای دانشگاه انجام بدم
من: باشه ممنون
مامان: کار نداری؟
من: نه ممنون خدافظ
مامان: خدافظ
قطع کردمو گوشی رو خواموش کردم یکم خوابیدم موقعی که بیدار شدم ساعت24:00بود روی مبلا اوا نشسته بودو بازی میکرد بهش میومد جنگی باشه بهش گفتم
من: چی بازی میکنی
اوا:صبح بخیر
من: زهرمار
اوا: کالاف
من: بازیت تموم شد بیا یه دستم باهم بازی کنیم
اوا: باشه
یهو بلند شدو گفت
اوا: بردیممممممممممم(اروم)
من: مبارکت بیا یه دست بزنیم
اوا: لول چندی؟
من: 150
اوا: اخر؟
من: اره دیه
اوا: من تا اخر رفتم یهو اکانتم پاک شد
من: ضدحال بدیه
اوا: اهوم درخواست بده دیه
من: وایسا اومد؟
اوا: اره اره
اوا خیلی لولش پایین بود ولی بازیش خیلی خوب بود توی کسری از ثانیه همه جعبه هارو خالی میکرد ولی به گرد پای منم نمیرسید یهو یکی از پشت اوا رو زد (توی بازی) اوا چنان جیغی زد که همه دکترا جمع شدن توی اتاق ولی ما حتی سرمونم بلند نکردیم فقط من گفتم
من: داریم کالاف بازی میکنیم ولی اوا خیلی توش غرق شده
دکتر: جون به لبمون کردین
یهو ارتام اومد داخل
ارتام: چیشده چرا همه اینجایید
من سرم تو گوشی بودو جواب میدادم
من: داریم کالا بازی میکنیم اوا مرد جیغ زد همه اومدن داخل
اوا: بدو دیه الان میکشت زر نزنننننن
من: گه نخور دیه دارم میام
ارتام: درست حرف بزنیم
من و اوا: از تو یاد بگیریم؟
ارتام: ببخشید اقای دکتر دیگه تکرار نمیشه
من: مطمئنی؟
ارتام: ساکت دیه
اوا: هوش خون میخوام
من: وایس
رفتم بهش خون دادم بردیم اوا بلند شدو پرید توی هوا من چلاقم فقط نگاش میکردم نتایج که اومد من برنده اصلی بودم
اوا: ایشالله خودم با دستای خودم کفنت کنم
من: بیا عنمو بخور
اوا: بیشعور
من: هه زورت بیاد
اوا: به ارتام بگم چه دروغی بهمون گفتی
من: بگو
اوا: این فراموشی نگرفته دروغ گفته
ارتام: میدونم
من: هع گوزو
اوا: میام اون پاتم چلاغ میکنما
من: وجودشو داری؟
اوا: ندارم؟
من: نه
اوا: ندارم؟
من: نه
اوا: مطمئنی؟
من: اره
اوا: درسته
من و ارتام باهم زدیم زیر خنده
من: خدا لعنتت کنه
اوا: همچنین
ارتام: بسه دیگه
بعد رو به من کردو گفت
ارتام: کارا ترخیصتو انجام دادم الان میان میبرنت
من: اوکی
دو نفر اومدنو گذاشتنم رو تخت(اسمشونو یادم رفت) بردنم بیرون گذاشتنم توی ماشین لکسوس ارتام اینقدر بدم میاد از این ماشینایی که عرضشون بلنده دوست دارم خمیده باشن اوا رفت جلو من عقب دراز کشیدم ارتامم خو معلومع رانندست
اوا: هوی تارا اهنگ داری بزاری
من: اهنگ چی؟
اوا: رپ داری؟
من: اره حصین خوبه؟
اوا: اره
اهنگ چی میخوای داش گلمو گذاشتم یهو ماشین ترکید از خنده
اوا: عوضش کن یه چیز تند بزار
من: الان یه چیزی میزارم کف کنی
اهنگ هیولای خلسه رو گذاشتم اوا شالش افتاده بود از سرش موقعی که سرشو تکون میداد موهاش عقب جلو میشدن انگار مریض بود یواشکی به ارتام اشاره کردم با اشاره سر گفت
ارتام: چیه
منم لب خونی کردم
من: گوشیتو بده میخوام از اوا فیلم بگیرم
چون اگه خودم فیلم میگرفتم اهنگ قطع میشد
گوشیشو داد داشتم فیلم میگرفتم یهو یه پیامی اومد بالای صفحه نوشته بود
پیام: سلام عشقم کی میای؟
اسم طرفم یلدا بود فیلمو قطع کردم گرفتم طرف ارتام گفتم
من: بگیر
از صورت پکرم تعجب کرد اهنگو قطع کردم
اوا: وا مگ مرض داری
من: حوصله ندارم ولم کن
اوا: بیشعور
یکم با اوا حرف زدم بعد اوا گفت که میخواد بره نیم ساعت داشت خداحافظی میکرد موقعی که رفت گوشیم زنگ خورد مامانم بود
من: الو
مامان: سلام خوبی؟
من: ممنون تو خبی؟
مامان: اره شکر چند روز زنگت می زدم جواب نمیدادی چرا؟
من: گوشیم گم شده بود
مامان: اها
من؛ عاره
مامان: راستی هفته ی دیگه باید بری دانشگاه تا جمعه باید بیای تهران
همینو کم داشتیم
من: هفته اول رو نمیرم
مامان: چرا؟
من: میخوام بیشتر بمونم فعلا نمیام
مامان: باشه ولی باید برم کاراتو برای دانشگاه انجام بدم
من: باشه ممنون
مامان: کار نداری؟
من: نه ممنون خدافظ
مامان: خدافظ
قطع کردمو گوشی رو خواموش کردم یکم خوابیدم موقعی که بیدار شدم ساعت24:00بود روی مبلا اوا نشسته بودو بازی میکرد بهش میومد جنگی باشه بهش گفتم
من: چی بازی میکنی
اوا:صبح بخیر
من: زهرمار
اوا: کالاف
من: بازیت تموم شد بیا یه دستم باهم بازی کنیم
اوا: باشه
یهو بلند شدو گفت
اوا: بردیممممممممممم(اروم)
من: مبارکت بیا یه دست بزنیم
اوا: لول چندی؟
من: 150
اوا: اخر؟
من: اره دیه
اوا: من تا اخر رفتم یهو اکانتم پاک شد
من: ضدحال بدیه
اوا: اهوم درخواست بده دیه
من: وایسا اومد؟
اوا: اره اره
اوا خیلی لولش پایین بود ولی بازیش خیلی خوب بود توی کسری از ثانیه همه جعبه هارو خالی میکرد ولی به گرد پای منم نمیرسید یهو یکی از پشت اوا رو زد (توی بازی) اوا چنان جیغی زد که همه دکترا جمع شدن توی اتاق ولی ما حتی سرمونم بلند نکردیم فقط من گفتم
من: داریم کالاف بازی میکنیم ولی اوا خیلی توش غرق شده
دکتر: جون به لبمون کردین
یهو ارتام اومد داخل
ارتام: چیشده چرا همه اینجایید
من سرم تو گوشی بودو جواب میدادم
من: داریم کالا بازی میکنیم اوا مرد جیغ زد همه اومدن داخل
اوا: بدو دیه الان میکشت زر نزنننننن
من: گه نخور دیه دارم میام
ارتام: درست حرف بزنیم
من و اوا: از تو یاد بگیریم؟
ارتام: ببخشید اقای دکتر دیگه تکرار نمیشه
من: مطمئنی؟
ارتام: ساکت دیه
اوا: هوش خون میخوام
من: وایس
رفتم بهش خون دادم بردیم اوا بلند شدو پرید توی هوا من چلاقم فقط نگاش میکردم نتایج که اومد من برنده اصلی بودم
اوا: ایشالله خودم با دستای خودم کفنت کنم
من: بیا عنمو بخور
اوا: بیشعور
من: هه زورت بیاد
اوا: به ارتام بگم چه دروغی بهمون گفتی
من: بگو
اوا: این فراموشی نگرفته دروغ گفته
ارتام: میدونم
من: هع گوزو
اوا: میام اون پاتم چلاغ میکنما
من: وجودشو داری؟
اوا: ندارم؟
من: نه
اوا: ندارم؟
من: نه
اوا: مطمئنی؟
من: اره
اوا: درسته
من و ارتام باهم زدیم زیر خنده
من: خدا لعنتت کنه
اوا: همچنین
ارتام: بسه دیگه
بعد رو به من کردو گفت
ارتام: کارا ترخیصتو انجام دادم الان میان میبرنت
من: اوکی
دو نفر اومدنو گذاشتنم رو تخت(اسمشونو یادم رفت) بردنم بیرون گذاشتنم توی ماشین لکسوس ارتام اینقدر بدم میاد از این ماشینایی که عرضشون بلنده دوست دارم خمیده باشن اوا رفت جلو من عقب دراز کشیدم ارتامم خو معلومع رانندست
اوا: هوی تارا اهنگ داری بزاری
من: اهنگ چی؟
اوا: رپ داری؟
من: اره حصین خوبه؟
اوا: اره
اهنگ چی میخوای داش گلمو گذاشتم یهو ماشین ترکید از خنده
اوا: عوضش کن یه چیز تند بزار
من: الان یه چیزی میزارم کف کنی
اهنگ هیولای خلسه رو گذاشتم اوا شالش افتاده بود از سرش موقعی که سرشو تکون میداد موهاش عقب جلو میشدن انگار مریض بود یواشکی به ارتام اشاره کردم با اشاره سر گفت
ارتام: چیه
منم لب خونی کردم
من: گوشیتو بده میخوام از اوا فیلم بگیرم
چون اگه خودم فیلم میگرفتم اهنگ قطع میشد
گوشیشو داد داشتم فیلم میگرفتم یهو یه پیامی اومد بالای صفحه نوشته بود
پیام: سلام عشقم کی میای؟
اسم طرفم یلدا بود فیلمو قطع کردم گرفتم طرف ارتام گفتم
من: بگیر
از صورت پکرم تعجب کرد اهنگو قطع کردم
اوا: وا مگ مرض داری
من: حوصله ندارم ولم کن
اوا: بیشعور
۶.۷k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.