وهم

#وهم
پارت۸۲

من اون رو با تمام وجودم میخواستم
من نمیتونستم نگاه های هیز برادر آنا رو روی بدنش تحمل کنم

یه حس مالکیت دارم روش

با چشمای اشکی نگاهم کرد

+:تهیونگ خواهش میکنم

من دارم چیکار میکنم
نه نه
نباید بهش صدمه بزنم
نمیخوام ازم متنفر بشه

از روش بلند شدم
دستاش رو باز کردم

متعجب نگاهم میکرد

-:ا/ت
-:من..من ...معذرت میخوام

از اتاق رفتم بیرون و مستقیم رفتم اتاق زیر زمین

باید از ا/ت دور بمونم وگرنه
کنترلم رو از دست میدم

در رو بستم و همونجا نشستم

سرم رو گذاشتم روی زانو هام

-:چت شده تهیونگ

دارم چیکار میکنم
یه بلایی داره سرم میاد
نکنه
نه نه
امکان نداره من عاشقش شده باشم
من اصلا به دخترا گرایش ندارم
من با دیدن سیکس پک پسرا تحریک میشم
نه با
پوست نرم و سینه های برآماده دخترا

بلند شدم روی تخت دراز کشیدم

از این اتاق بدم میاد

همش وقتی درد دارم اینجام

چشمام رو بستم

قیافه جونگکوک جلوم بود

-:آااه کوک نمیدونم چمه
-:کمکم کن

نفهمیدم چطور خوابم برد

ویو ا/ت
دیدگاه ها (۳)

#وهمپارت۸۳دستام رو باز کردم و ازم نعذرت خواهی کرد و از اتاق ...

پارت 81 و هر کی میخاد پی

#عشق_سیاهتوی چشمام نگاه کردقشنگ از توشون شعله های آتیش رو می...

#عشق_سیاه+:به هر حال باید بری-:تو هم باهام میای+:نه نمیامویو...

love Between the Tides²⁴تهیونگم: خوش گذشتتهیونگ: آره خیلی خو...

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط