پارت
پارت ۶۰
یاشار:راحتی شلوار اذیتت نمیکنه
ارسلان: نه دستت درد نکنه بگیر بخواب یاشار سریع خوابش برد نمیدونم چم شده بود حرف یاشار و تصمیمم تو سرم چرخ میزد هی از این پهلو به اون پهلو خوابم نمیبرد که نمیبرد تشنم شده بود رفتم تو آشپزخونه یکم آب خوردم
دیانا: از تشنگی از خواب پاشدم رفتم آشپزخونه با دیدن موجودی ترسیدم خواستم جیغ بزنم که
ارسلان: بابا منم جیغ نزن
دیانا: داشتم سکته میکردم
یاشار:راحتی شلوار اذیتت نمیکنه
ارسلان: نه دستت درد نکنه بگیر بخواب یاشار سریع خوابش برد نمیدونم چم شده بود حرف یاشار و تصمیمم تو سرم چرخ میزد هی از این پهلو به اون پهلو خوابم نمیبرد که نمیبرد تشنم شده بود رفتم تو آشپزخونه یکم آب خوردم
دیانا: از تشنگی از خواب پاشدم رفتم آشپزخونه با دیدن موجودی ترسیدم خواستم جیغ بزنم که
ارسلان: بابا منم جیغ نزن
دیانا: داشتم سکته میکردم
- ۲.۶k
- ۱۱ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط