part 11
part 11
ویو ات
چرا همش به جیمین فکر میکنم جیمین داری منو میکشی یه دوش گرفتم و لباسامو پوشیدم
اسلاید 2 لباسه ات
موهامو شونه زدم و رفتم دانشگاه تویه راه بودم کناره جاده زود زود راه میرفتم که کنارم یه ماشینه مشکی راه میرفت همزمان با من میرفت دو سه بار بهش نگاه کردم اول ترسیدم اما ماشین رو شناختم شیشه ماشین رو پایین کشید جیمین با عینکه دودی که زده بود نمایان شد
ات: جیمین
جیمین : بح چه خانمه خوشگلی
ات: جیمین دست بردار مگه بچیی منو ترسوندی
جیمین : ببخشید ولی من از شما خوشم میاد خیلی دوست دارم عاشقتم
ات : اوففف
همون جای داشتم زود زود میرفتم و جیمین هم با ماشینش دنبالم میومد و حرف میزد تا اینکه رسیدم دانشگاه زود واردش شدم پوشته سرم و نگاه هم نمیکردم
جیمین : شیرینیه خودمی
ویو ات
وقتی
سره کار بودم که جیمین اومد
ات : اینجا چیکار میکنی
جیمین : اومدم پیتزا بخورم
ات: اوف هرکاری میخواهی بکن
داشتم میرفتم که
جیمین: کجا
ات : به تو ربطی نداره
سفارشارو برداشتم و رفتم که تحویلش بدم
وقتی کارم تموم شد اومدم مغازه
ات: جیمین تو نرفتی
جیمین : نه تا نگی که دوست دخترم میشی ولت نمیکنم
ات : هیچ وقت همچین چیزی نمیشه فهمیدین مستر پارک (با عصبانیت)
بعد از این حرفم رفتم تویه اوتاق از عصبانیت داشتم دیونه میشدم لباسامو عوض کردم و رفتم
ات : اوف هنوز نرفتی
جیمین : نه من که گفتم نمیرم(لبخند)
با عصبانیت از مغازه رفتم بیرون و سواره تاکسی شدم رسیده نبودم خونه که انیوپ زنگ زد
مکالمه ات و انیوپ
ات : بله
انیوپ : خانم آقا یه چیزیش شده
ات : نه هیچی نشده من همون چند دقیقه پیش دیدم خوب بود
انیوپ: نه آقا تویه بیمارستانن و تیر خوردن تویه کوما هستن
ات : چی بگو کدوم بیمارستانه(با بغض)
انیوپ : لوکشن میفرستم
ات : باشه
پایانه مکالمه
ویو ات وقتی رسیدم بیمارستان زود اوتاقش رو پیدا کردم آنقدر گریه کردم که نمی تونستم حرف بزنم داشتم از نگرانی میمردم وارده اوتاقش شدم انیوپ رو دیدم
ات: حالش خوبه(با گریه )
انیوپ: من میرم شما مواذبش باشید
وی ات
رفتم کناره تختش نشستم و گریم گرفت اشکام سرازیر شدن آخه چرا جیمین چیشده ترو خدا بلند شو من عاشقتم هنوز بهت نگفتم خیلی دوست دارم تا وقتی اونو بهت نگفتم چرا منو ترک میکنی خیلی دوست دارم (همیه حرفاشو با گریه میگفت )
دستشو گرفتم و بوسش کردم
ادامه دارد....
بچه ها فکر کنم این فیک اصلا قشنگ نیست نظرتون چه من که میگم دیگه ادامه ندم آخه حمایت نمیشه شما هم نظرتون رو بگین
ویو ات
چرا همش به جیمین فکر میکنم جیمین داری منو میکشی یه دوش گرفتم و لباسامو پوشیدم
اسلاید 2 لباسه ات
موهامو شونه زدم و رفتم دانشگاه تویه راه بودم کناره جاده زود زود راه میرفتم که کنارم یه ماشینه مشکی راه میرفت همزمان با من میرفت دو سه بار بهش نگاه کردم اول ترسیدم اما ماشین رو شناختم شیشه ماشین رو پایین کشید جیمین با عینکه دودی که زده بود نمایان شد
ات: جیمین
جیمین : بح چه خانمه خوشگلی
ات: جیمین دست بردار مگه بچیی منو ترسوندی
جیمین : ببخشید ولی من از شما خوشم میاد خیلی دوست دارم عاشقتم
ات : اوففف
همون جای داشتم زود زود میرفتم و جیمین هم با ماشینش دنبالم میومد و حرف میزد تا اینکه رسیدم دانشگاه زود واردش شدم پوشته سرم و نگاه هم نمیکردم
جیمین : شیرینیه خودمی
ویو ات
وقتی
سره کار بودم که جیمین اومد
ات : اینجا چیکار میکنی
جیمین : اومدم پیتزا بخورم
ات: اوف هرکاری میخواهی بکن
داشتم میرفتم که
جیمین: کجا
ات : به تو ربطی نداره
سفارشارو برداشتم و رفتم که تحویلش بدم
وقتی کارم تموم شد اومدم مغازه
ات: جیمین تو نرفتی
جیمین : نه تا نگی که دوست دخترم میشی ولت نمیکنم
ات : هیچ وقت همچین چیزی نمیشه فهمیدین مستر پارک (با عصبانیت)
بعد از این حرفم رفتم تویه اوتاق از عصبانیت داشتم دیونه میشدم لباسامو عوض کردم و رفتم
ات : اوف هنوز نرفتی
جیمین : نه من که گفتم نمیرم(لبخند)
با عصبانیت از مغازه رفتم بیرون و سواره تاکسی شدم رسیده نبودم خونه که انیوپ زنگ زد
مکالمه ات و انیوپ
ات : بله
انیوپ : خانم آقا یه چیزیش شده
ات : نه هیچی نشده من همون چند دقیقه پیش دیدم خوب بود
انیوپ: نه آقا تویه بیمارستانن و تیر خوردن تویه کوما هستن
ات : چی بگو کدوم بیمارستانه(با بغض)
انیوپ : لوکشن میفرستم
ات : باشه
پایانه مکالمه
ویو ات وقتی رسیدم بیمارستان زود اوتاقش رو پیدا کردم آنقدر گریه کردم که نمی تونستم حرف بزنم داشتم از نگرانی میمردم وارده اوتاقش شدم انیوپ رو دیدم
ات: حالش خوبه(با گریه )
انیوپ: من میرم شما مواذبش باشید
وی ات
رفتم کناره تختش نشستم و گریم گرفت اشکام سرازیر شدن آخه چرا جیمین چیشده ترو خدا بلند شو من عاشقتم هنوز بهت نگفتم خیلی دوست دارم تا وقتی اونو بهت نگفتم چرا منو ترک میکنی خیلی دوست دارم (همیه حرفاشو با گریه میگفت )
دستشو گرفتم و بوسش کردم
ادامه دارد....
بچه ها فکر کنم این فیک اصلا قشنگ نیست نظرتون چه من که میگم دیگه ادامه ندم آخه حمایت نمیشه شما هم نظرتون رو بگین
۹.۴k
۱۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.